دسته‌ها

متفرقه

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

خدمات وبلاگ نویسان جوان

مارس 2013
ش ی د س چ پ ج
 1
2345678
9101112131415
16171819202122
23242526272829
3031  
 
No Image
خوش آمديد!
شرح دعای سال نو پيوند ثابت

وقت تحویل سال، همه اعضایدعای لحظه تحویل سال نو ، اعمال عید نوروز 91

 

 

اعمال لحظه ی تحویل سال :

با آب عشق وضوی معرفت بسازیم .

دو رکعت نماز عروج بخوانیم…

و با  ۵ بار شستشوی وجودمان با  دعایی که هر سال در لحظه تحویل سال زمزمه ی لبهای ماست  سال را آغاز کنیم حتما می دانید که این دعا ازقول پیامبر ( ص) می باشد .

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر اللیل والنهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

و در آخر با نجوای زیارت آل یس خود را برای پذیرفتن فرصتی که خداوند باز به ما داده تا خود را به کمال عبودیتش برسانیم آماده سازیم.

اللهم فرغ قلبی لمحبتک و ارزقنا توفیق طاعتک و بعد معصیتک

خدایا قلب مارا از محبت غیر از خودت فارغ ساز و توفیق انجام طاعت و دوری از معصیتت را به ما عطا فرما

اللهم عَرِّفنی نَفسَک فانّک اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَک لَم اَعرِف  رَسولَک

خدایا نفسم را به من بشناسان که اگر نشناسم نفسم را رسولم را نمی شناسم

اَللّهُمَّ عَرِّفنی رَسولَک فَاِنَّک اِن لَم تُعَرِّفنی رَسولَک لَم اَعرِف حُجَّتَک

خدایا رسولم را به من بشناسان که اگر رسولم را نشناسم حجت فی ارضت را نمی شناسم

فَاِنَّک اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَک ضَلَلتُ عَن دینی

خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را نشناسی از دینم گمراه می شوم.

خانواده در خانه های خود گرد هم می آیند و در کنار سفره نوروزی می نشینند. شمع ها یا چراغ های خانه را پیش از تحویل سال روشن می کنند و سکه هایی لای قرآن می گذارند.
پس از تحویل سال، همه اعضای خانواده به یکدیگر عید مبارکی می گویند. آنگاه بزرگ خانواده دعای تحویل سال رامی خواند و دیگران آن را تکرار می کنند و سپس بزرگ خانواده قرآن رامی گشاید و هفت سوره یا هفت آیه از قرآن را که با کلمه سلام آغاز می شود، می خواند.
با خواندن این آیات، آفت ها و بلاهای آسمانی و زمینی و ابلیس و شیطان را از محیط خانه و خانواده دور می کنند و سلامت و آرامش را به خانه در سال نو می آورند. آنگاه به رسم تبرک، بزرگ خانه به هر یک از اعضای خانواده سکه ای که آنها را در لای قرآن گذاشته است می دهد. در این هنگام دهان خود را با شیرینی سفره نوروزی شیرین می کنند.
حضرت امام صادق علیه السلام به معلى بن خنیس فرمودند : چون روز نوروز شود، غسل کن و پاکیزه‏ترین جامه ‏هاى خود را بپوش و به بهترین بوهاى خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز را روزه بدار.
پس چون از نماز و نافله‏هاى آن فارغ شوى چهار رکعت نماز بگذار (یعنى هر دو رکعت به یک سلام) و در رکعت اول بعد از حمد ده مرتبه سوره «انا انزلنا» بخوان و در رکعت دوم، بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل یا ایها الکافرون» و در رکعت سوم، بعد از حمد ده مرتبه سوره «قل هو الله احد» و در رکعت چهارم، بعد از حمد ده مرتبه «قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس» بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا بخوان:
«اللّهمَّ صلِّ على محمد و آل محمد الاوصیاء المرضیین و على جمیع انبیائک و رسلت بافضل صلواتک و بارک علیهم بافضل برکاتک وصل على ارواحهم و اجسادهم. اللهم بارک على محمد و آل محمد و بارک لنا فى یومنا هذا الذى فضّلته و کرّمته و شرّفته و عَظّمت خطره. اللهم بارک لى فیما انعمت به علىّ حتى لا اشکر احداً غیرک و وسّع علىَّ فى رزقى یا ذاالجلال و الاکرام. اللهم ما غاب عنّى فلا یغیبنَّ عنى عونک و حفظک و ما فقدتُ من شى‏ءٍ فلا تفقد نى عونک علیه، حتى لا اتکلَّف ما لا احتاج الیه یا ذاالجلال و الاکرام». چون چنین کنى گناهان پنجاه ساله تو آمرزیده شود. و بسیار بگو: «یا ذالجلال و الاکرام». / مفاتیح الجنان، ص ۴۹۶
ترجمه و شرح دعای هنگام تحویل سال نو یکی از کانون‌های انقلاب انسانی، انقلاب در قلب است و یکی از عوامل دگرگون ساز قلب، خداوند متعال است، او می تواند عشق را تبدیل به نفرت و نفرت را تبدیل به عشق کند. در این نوشتار به بررسی ابعاد و زوایای مفاهیم دعای تحویل سال شمسی می پردازیم.
سند دعای تحویل سال
این دعا را از دو جهت می شود خواند؛ اول از باب تساهل در ادله سنن و دوم از جهت مضامین دعا که مستند و مشروع می باشد، چراکه از یک سو ما قائل به تساهل در ادله سنن هستیم و از طرفی این دعا متن و محتوای بسیار بالایی دارد که جملات آن مستند به یک سند مروی در قرآن و روایت است و معقول و متین نیز می باشد و هیچ ناسازگاری با ادله عقلی و آموزه‌های دینی ندارد، بلکه پشتوانه عظیم متنی و معنایی دارد.
قسمت اول دعا: اشاره به دگرگونی قلب و اهمیت انقلاب قلب
اولین جمله دعا این است: « یا مقلب القلوب » قلب به معنای دگرگون کردن است و از لحاظ ادبی مصدر است که اسم شده برای عضوی در بدن انسان، این عضو کانون گرایش‌ها و عواطف انسان‌هاست و به عبارتی دیگر، قلب کانون عشق و نفرت است، لذا نام او را قلب گذاشته اند، چون وارونه و دگرگون می شود؛ یعنی عشق تبدیل به نفرت و نفرت تبدیل به عشق می شود و اگر نهاد و قلب آدمی مالامال از عشق باشد، مهمترین عامل جاذبه است و اگر محل نفرت شد، مهمترین عامل گریز و تاریکی است.
این عوامل و عواطف گوناگون از مهمترین مسائل در زندگی ما هستند؛ پس یکی از کانون‌های انقلاب انسانی، انقلاب در قلب است و یکی از عوامل دگرگون ساز قلب، خداوند متعال است، او می تواند عشق را تبدیل به نفرت و نفرت را تبدیل به عشق کند از آیت الله العظمی بها الدینی، جمله معروف و درس آموزی نقل شده است که فرموده بودند: خدا باید مبدا میل را عوض کند.
یکی از اسارت‌های مهم آدمی؛ اسارت به عادت‌ها است؛ آیت الله العظمی حائری (ره) نقل کرده اند، یک شخصیت مسلمان از آسیای میانه که شیعه بود، در هنگام انقلاب کمونیست‌ها و بلشویک‌ها خودش را به حضرت آیت الله میرزای شیرازی رساند و پرسید که ما شیعیان در مقابل انقلاب بلشویک‌ها چه وظیفه ای داریم. ایشان بشدت معتاد و دلبسته به چای پر رنگ بود و دفتر میرزای شیرازی نمی توانست ایشان را سیر کند؛ میهمان شخصی می شوند و به دلایلی به او چای نمی رسد و این شخص که اعتیاد شدیدی هم به چای داشته است، مضطر می شود و به حضرت عباس متوسل می‌شود، حضرت مبدا میل او را عوض می کند و عشق او به چایی را تبدیل به نفرت می کند .
مثال دیگر؛ یکی از فعال ترین مساجد دنیا مسجد گوهرشاد است، گوهرشاد خانمی است که این بنای عظیم را بنا نهاد و با مدیریت خاصی آن را اداره می کرد در این بین، یکی از کارگران جوان عاشق او می شود و از اشتها می افتد و در آستانه مرگ قرار می گیرد؛ به گوهر شاد خبر می دهند، او می گوید، من با او ازدواج می کنم به شرطی که چهل روز در این مسجد اعتکاف داشته باشد؛ شخص عاشق به اعتکاف می پردازد و روز پایان اعتکاف، مبدا میل او تغییر پیدا می‌کند و عاشق خداوند می شود، یعنی عاشق مخلوق، عاشق خالق می شود، باز در اینجا مبدء میل تغییر پیدا کرده است .
جایگاه قلب در فرهنگ اسلام
استاد محمد تقی جعفری می فرمایند: در تایخ ادبیات اسلامی ایران به دل و حالات گوناگون دل آنقدر توجه شده است که حدود ۳۰۰ پسوند و پیشوند برای آن در ادبیات فارسی شمرده شده، مانند سنگدل و دل رحم و … این‌ها همه نشان از توجه به دل و فرآیند‌های مختلف آن می باشد و در قرآن کریم، هم بسیار به دل توجه شده است در قرآن غلیظ القلب داریم (آل عمران؛ ۱۵۹)؛ قلب قسی داریم (بقره؛ ۷۴)؛ قلب بیمار داریم (احزاب ۳۲)؛ قلب زنگ زده داریم (مطففین؛ ۱۴)؛ قلب مختوم داریم (بقره؛ ۷)؛ قلب مرعوب داریم (آل عمران؛ ۱۵۱)؛ قلب بدون فهم (اعراف ۱۷۹)؛ قلب رئوف داریم (حدید ۲۷)؛ قلب سلیم داریم، روزی که فرزندان بر آدمی فایده ندارد، مگر قلب سلیم (شعرا؛ ۸۹) بنابراین قلب سلیم، مهمترین توشه آخرت ماست که ما آن را ازخدا درخواست می کنیم؛ قلب مطمئن داریم (نحل؛ ۱۰۶) و غیر از واژه «قلب» کلمه «صدر» نیز محل توجه می باشد که آن هم مربوط به قلب است که موسی از خدا شرح صدر در خواست نمود (طه ۲۵) و باز در سوره انشراح، خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم‌(ص) می‌فرمایند: « الم نشرح لک صدرک» (انشراح؛ ۱) باز در قرآن آمده است؛ کسی را که هدایت کنینم شرح صدر به او می دهیم (انعام؛ ۱۲۵) باز در روایات ما آمده است که؛ « آله الرئاسه سعه الصدر» (غرر الحکم کلمه ۷۸۲۵) و همه اینها به مقلب القلوب بودن خداوند بر می گردد.
* علت همراه شدن کلمه «ابصار» با «قلوب» در دعای تحویل سال
یکی دیگر از عوامل دگرگونی زندگی آدمی، بصیرت اوست؛ ما در این دعا می گوییم: «ای کسی که دگرگون می‌کنی قلب‌ها را و ای کسی که دگرگون، می کنی بصیرت‌ها را» یکی از بنیاد‌های تربیتی تغییر دیدگاه‌ها و جهان بینی‌هاست؛ اگر دیدگاه‌ها عوض شد، ما هم عوض می شویم، مثلا نوع نگاه ما به هستی از این موارد است که آیا این هستی خالقی دارد یا نه ؟ آیا این هستی را شامل طبیعت و ماورا طبیعت می دانیم یا نه ؟ آیا به این دنیا نگاه آلی می کنیم یا غایی؟
مثلا بصیرت علوی نسبت به دنیا چگونه بوده است، یک جا امیر المومنین می فرمایند « وَ اللَّهِ لَدُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِی عَیْنِی مِنْ عِرَاقِ خِنْزِیرٍ فِی یَدِ مَجْذُومٍ » (نهج الباغه؛ حکمت ۲۳۶) این دنیا با همه زیبایی‌هایش در چشم من از استخوان لیسیده یک خوک در دست یک جزامی پست تر است باز در جای دیگر می فرماید این دنیای شما برای من از آب بینی یک بز پست تر است « لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَهِ عَنْز» (نهج البلاغه خطبه شقشقیه) و اگر کسی به دنیا اینگونه نگاهی داشت دیگر کسی برای رسیدن به این دنیا گناه نمی کند و عاشق غیر خدا نمی شود و….البته در این بینش نگاه به دنیا نگاه ابزاری است و تلاش؛ برای رسیدن به دنیا نیست، کما اینکه کسی به اندازه امیر المومنین(ع) آبادانی و سازندگی نداشت؛ یکی از دانشمندان خارجی می گوید: وقتی که علی‌(ع) به عراق آمد، چند هزار نخل در عراق بود ولی بعد از ورود حضرت به عراق، آمار آن از میلیون گذشت و باز یکی دیگر از دانشمندان خارجی می گوید: مبتکر آسیاب بادی در حجاز امیر المومنین بوده است و باز می گوید: حضرت شش جاده بزرگ را اصلاح کردند و….انسان با این بینش علوی کسل نمی شود بلکه عالم و عامل می شود .
* منظور از تدبیر در مدبر اللیل و النهار
تدبیر شب و روز از امور مهمی است که توجه به آن موجب خداشناسی است، قرآن مجید در باره شب می فرماید «و جعلنا اللیل لباسا » (نباء آیه ۱۰)شب پوشش برای ماست و پوشش آرامش بخش است؛ پوشش ساتر است و عیب‌های آدمی را مخفی می کند و… خدا شب را لباس قرار داده است، کما اینکه شب ساتر عیوب آدمی هم هست « و جعل النهار معاشا » (نباء آیه ۱۱) روز را محور فعالیت‌ها اقتصادی و معیشت آدمی قرار داد و همه این‌ها به نور مربوط می شود و خداوند این نور را در خورشید قرار داد، اگر نور نبود، معیشتی هم نبود، یکی از دانشمندان غربی می گوید: اگر نور خورشید نبود بشر برای اداره زندگی روزانه اش، باید هزاران هزار میلیارد دلار مصرف می کرد تا فقط ساعتی از نور خورشید را بدست آورد
در تدبیر «لیل و نهار» نظم عجیبی وجود دارد، توجه به آن موجب خداشناسی است، این نظام کیهانی چنان منظم است که قابل محاسبه دقیق است و می‌شود ثانیه و دقیقه کسوف و خسوف را محاسبه کرد همه این‌ها دلیل بر وجود خدای حکیم و قدیر است .
* مقصود از «یا محول الحول و الاحوال»
دنیا محل تحول است و تحول مادی یکی از تحولات است، سال سپری می شود و بهار آغاز می شود و این تحویل و تحول در طبیعت صورت می گیرد و مردگی زمین تبدیل به حیات می شود و سردی تبدیل و تحویل به اعتدال می شود؛ بعضی از تحولات در قلمرو زندگی آدمی است، مثلا اگر زندگی مدرن شود، تحول در ابزار زندگی بشر ایجاد می شود و اگر در کشوری، انقلاب اقتصادی محقق شود تحول در نظام اقتصادی آدمی صورت می گیرد و هکذا در تحولات سیاسی و مسائل دیگر، اما در این دعا که تحول را از خدا می خواهیم منظور؛ تحول در خود انسان است و این تحول در کانون تحول او صورت می گیرد که قلب آدمی و کانون عواطف است و عقل کانون بینش‌هاست و اگر این دو عوض شد، انسان هم عوض می شود .
این دعا، انقلاب انسانی را مطرح می کند و انقلاب انسانی مهمترین دستاورد انبیا و ائمه‌(ع) است، اینکه پیامبر فرمود: «عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ» (مستدرک‏الوسائل ج: ۱۱ ص: ۱۸۷) و باز امیر المومنین درباره هدف بعثت می فرماید: «ِ فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول » (نهج البلاغه خطبه اول) یعنی گنج‌های خرد را زنده کند و استخراج کند و اگر این انقلاب صورت گیرد، بشر خوشبخت است و اگر انقلاب سیاسی و اقتصادی و… اتفاق بیفتد و انقلاب در درون خود بشر صورت نگیرد، برای او هیچ دستاورد دیگری نخواهد داشت؛ برای نمونه مهندسی ژاپن آنقدر پیشرفت داشته است که در درجه بالای زلزله تلفات بسیار اندکی ایجاد می‌کند و این صنعت در اوج است و با این حال دولت ژاپن سالانه ۳۲ میلیارد دلار صرف هزینه جلوگیری از خودکشی مردم می کند، چرا مردم ژاپن باید چنین کنند، حتی من کتابی دیدم با عنوان «ده راه آسان خودکشی» ؟! دولت ژاپن بر اساس آزادی‌های فردی که در جامعه وجود دارد برای جلوگیری از انتشار این کتاب نمی‌توانست اقدام کند، لذا این کتاب منتشر شد و آمار خودکشی را هم بالا برد، ما متوجه این نکته می شویم که این مانیفست دموکراسی چقدر نارس است و نکته مهم این است که چرا ژاپنی‌ها با این تکنولوژی بالا، خودکشی می کنند ؟ پاسخ این است که علم و صنعت خوشبختی آور نیست.
یکی از حالت‌هایی که خدا به ما می هد حالت رضایت است؛ رضایت دربرابر بلا، محققینی که در بم بوده اند گفتند: بعد از این مصیبت عظیم، حتی یک نفر خودکشی نکرده است؛ و علت این است که در اینجا انقلاب انسانی نسبی شکل گرفته است و در آنجا انقلاب صنعتی شکل گرفته است.
* تاثیر حالات درونی بر منش انسان
حالات‌ درونی از مهمترین عوامل شکل دهی به منش ما هستند، حالات‌ ما منش‌های ما را می سازند. «آیت اله میرزا محمد حسین غروی اصفهانی» یکی از اشراف زادگان بودند، در اوایل طلبگی تسبیح بسیار قیمتی داشتند، روزی در دست او رشته تسبیح باز شد و دانه‌های قیمتی بر زمین ریخت، او ابا کرد آنها را جمع کند و کسر شان خود می دانستند، اما بعد‌ها که بزرگترین فقیه و فیلسوف زمانه شده بود، وقتی سیب زمینی و پیازی در دامن داشت و بر زمین ریخت، ایشان به راحتی آنها را جمع می کند، اگر حالات انسانی عوض شد، منش انسان هم تغییر پیدا می کند.
* سنت‌ها در اعیاد یادآور چیست؟
این سنت‌ها نماد هویت ملی و مذهبی ماست، سنت باید دارای سه ویژگی باشد، اول اینکه بنیاد و ریشه آن سنت معلوم باشد، ثانیاً باید معقول باشد، یعنی دلیل عقلی در پی آن باشد، مثلا سنت خانه تکانی؛ سنت آشتی و صلح در ایام عید؛ سنت دید و بازدید، همه این‌ها پشتوانه دینی و عقلانی دارد، اما سنت‌هایی مثل از بالای آتش پریدن اصلا معقول نیست؛ این همه آسیب دیدگی برای سنتی که ریشه عقلانی ندارد اصلا صحیح نیست همچنین ما مسلمانیم و باید ببینیم این سنت مشروع هست یا نه؟ سنن ما در ایام عید اکثراً معلوم و معقول و مورد تایید اسلام است، اما بعضی سنت‌ها اینگونه نیستند که باید از آنها پرهیز کرد.
* راهکار زدودن خرافت در زندگی بشر
علت عمده خرافات‌ بخاطر نقد نکردن سنت‌هاست اینکه حضرت عیسی فرمودند: « قَالَ الْمَسِیحُ ع خُذُوا الْحَقَّ مِنْ أَهْلِ الْبَاطِلِ وَ لَا تَأْخُذُوا الْبَاطِلَ مِنْ أَهْلِ الْحَقِّ کُونُوا نُقَّادَ الْکَلَامِ فَکَمْ مِنْ ضَلَالَهٍ زُخْرِفَتْ بِآیَهٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ کَمَا زُخْرِفَ الدِّرْهَمُ مِنْ نُحَاسٍ بِالْفِضَّهِ الْمُمَوَّهَهِ النَّظَرُ إِلَى ذَلِکَ سَوَاءٌ وَ الْبُصَرَاءُ بِهِ خُبَرَاءُ » (بحارالأنوار ج: ۲ ص: ۹۶)
از جمله تعالیم انبیا است که (سخن) حقّ و راست و درست را از اهل باطل و نادرست (مردم نادان) فرا گیرید، و (سخن) باطل و نادرست را از اهل حقّ (مردم دانا) فرا نگیرید (مانند صرّاف و جداکننده پول خوب را از بد) نقّاد کلام باشید. یعنى سخن خوب را از بد جدا سازید (زیرا) بسا ضلالت و گمراهى که با آیه‏اى (کلامى) از کتاب خدا (که به پیغمبران فرو فرستاده) زینت داده شده و آراسته گردد، چنان که درهم (پول نقره قدیم) مسی را به آب نقره زینت می‌دهند، نگاه بسوى آن درهم (بآن درهمى که از نقره خالص و پاکیزه ساخته شده) یکسان است، و بینایان (صرّافها) به آن آگاهانند».

نظرات[۰] | دسته: فرهنگی | نويسنده: yahya abdovali | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

طراحی : سایت سازه گیلان

No Image No Image