دسته‌ها

متفرقه

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

خدمات وبلاگ نویسان جوان

ژانویه 2013
ش ی د س چ پ ج
 1234
567891011
12131415161718
19202122232425
262728293031  
 
No Image
خوش آمديد!
ولادت مهدی صاحب الزمان(عج پيوند ثابت

ولادت امام زمان (ع) مقدمه :سخن گفتن از امام دوازدهم حضرت بقیه الله الاعظم (ع) کاری بس دشواروخطیر است چراکه شخصیت با عظمت آن بزرگوار ، دراندیشه کوچک ما نمی گنجد وبا معیارها ومعادلات پیش پاافتاده نمی توان پی به شکوه وجلال آن حضرت برد . ولادت و زندگى مهدى موعود(عج) از رخدادهاى مهم است و ریشه در باور دینى مسلمانان دارد. اعتقاد به تولد حیات طولانى ظهور و امامت آن حضرت مسأله اى است اساسى که نقش سرنوشت ساز و جهت بخشى را به زندگى و رفتاردین باوران بویژه شیعیان داده است.احادیث فراوانى از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) از طریق سنّى و شیعه رسیده که بیانگر ویژگیهاى شخصى امام زمان(عج) است: از خاندان رسالت از فرزندان فاطمه(ع) نهمین فرزند امام حسین(ع) دوازدهمین پیشواى شیعیان و…(۱) گزارشگران تاریخ نیز چه آنان که پیش از ولادت وى مى زیسته اند و چه آنان که در زمان ولادت و پس از آن بوده اند از این ولادت پر برکت خبر داده اند و برخى از آنان که توفیق دیدار و مشاهده مهدى(عج) را داشته اند از شمایل و اوصاف آن امام سخن گفته اند.(۲) با وجود این شواهد و قراین که در درستى آنها تردیدى نیست هنوز درباره زندگى و شخص آن حضرت مسایل و مطالبى مطرح است که بحث و بررسى بیشتر و دقیق ترى را مى طلبد. پیشنهاد میکنم قبل از مطالعه زندگینامه امام زمان (ع) حتما زندگینامه پدر ومادر گرامی آن حضرت را مطالعه فرمایید تا با دید عمیقتری به شناخت آن حضرت برسید در این نوشتار بر آنیم که ضمن اشاره به سیر طبیعى زندگى امام عصر(عج) از آغاز تولد تا عصر ظهور به اندازه توان و مجال به برخى از پرسشها پاسخ بدهیم

نام پدر ومادر امام زمان (ع): نام پدر این بزرگوار امام حسن عسکری (ع) پیشوای یازدهم ونام مادر گرامیشان نرجس خاتون (س) میباشدکه ایشان بنا برروایات یک شاهزاده رومی بودند ودرخواب با امام حسن عسکری (ع) آشنا شده ومسلمان میشوند . امام زمان تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)میباشد (به زندگینامه امام حسن عسکری (ع) وهمسرشان نرجس خاتون (س) مراجعه شود)
مقام ومنصب : ایشان معصوم چهاردهم و امام دوازدهم شیعیان هستند
نقش انگشتری : «انا حجه الله فی ارضه» ویا « اناحجه الله وخاصته»
تاریخ ولادت : یک سال و یک ماه پس از ازدواج امام حسن عسکری (ع) و نرجس خاتون امام زمان به دنیا می آیند حضرت ولی عصر (ع) بنا بربیشترین روایت روز جمعه نیمه شعبان ۲۵۵ هجری قمری متولد شده اند(۳)
جالب است بدانیم او پیش از آفتاب چشم به این جهان گشود، تا همیشه آفتاب را پشت سر قرار دهد شب این میلاد خجسته را «شب برات» ‌و «شب مبارک» و «شب رحمت» خوانند. شیخ صدوق درکمال الدین نقل میکند نرجس خاتون روزی مشاهده میکند که نوری وارد بدن اومیشود وبه امام حسن عسکری موضوع راگزارش میکند وامام اورا نوید به بارداری امام زمان میدهد ومیفرماید : پسری می آوری که نامش محمد است وپس از من ،جانشین من خواهد بود. نرجس ،عروس فاطمه ،شد مادر صاحب زمان درمهد نور ،مهدی ظهور آیینه حق شدعیان
پس میلادش روزجمعه نیمه شعبان ۲۵۵ هجری است چون پدرش وفات کرد او۵ ساله بود ومشهوربین علماء نیزهمین تاریخ است وکسی در این جهت اعتراضی نکرده مگر کلینی در کافی وصدوق درکمال الدین و شیخ طوسی در الغیبه که این سه بزرگوار یک مرتبه سال ۲۵۵ وباردیگر ۲۵۶ نوشته انداما هرسه بیشتر سال ۲۵۵ هجری راقبول دارندبرای ولادت ایشان تاریخهای دیگری هم ذکر شده علت اینکه درتاریخ تولد ایشان عده ای اختلاف دارند ممکن است به دلیل پنهان نگه داشتن تولد آن امام بوده باشد بنابر این اصل ولادت مهدی جزء مسلّمات تاریخ است و در این تاریخ بین علما و محدثان و علمای فریقین هیچگونه اختلافی نیست. شهید اول درکتاب دروس از امام جعفر صادق روایت کرده که آن حضرت فرموده اند : درشبی که قائم آل محمد (ع) متولد گردد هرمولودی متولد شود باایمان است واگردرزمین شرک متولد گردد ،خداوند به برکت وجود امام ،اورا به سرزمین ایمان منتقل خواهد کرد پس بنابرمبنای مشهور حضرت پس از شهادت جدگرامیش ،امام هادی (ع) حدود یکسال بعد ،متولد شده است یعنی حدود یکماه از حکومت مهتدی عباسی گذشته ،زیرا مهتدی یک شب به آخرماه رجب مانده به حکومت رسید وتولد امام (ع) نیمه شعبان است
یک شبهه : آیا اختلاف عقیده در تاریخ ولادت امام زمان (ع) وجود ایشان را زیر سئوال نمی برد ؟وچرا تاریخهای دیگر مورد قبول نیست ؟وچند تاریخ درمورد ولادت ایشان وجود دارد؟ پاسخ : اختلاف در تاریخ ولادت نمی‌تواند دلیل بر عدم ولادت باشد بویژه اگر دلایل و شواهد قطعی بر اصل ولادت باشد. چنانچه در روز ولادت حضرت ختمی مرتبت پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) و برخی از امامان بزرگوار اختلاف است با آنکه در اصل میلاد آن بزرگواران کسی اختلاف ندارد. و یا در تاریخ رحلت و شهادت برخی از امامان معصوم (علیهم السلام) اختلاف است که نمونه بارز و روشن چنین اختلافی روز رحلت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) می‌باشد. به علاوه عدّه‌ای بر این باورند که اختلاف در چنین مواردی نه تنها دلیل بر نفی نیست بلکه خود اثبات کننده اصل ولادت است.دلیل اختلاف در تاریخ ولادت ایشان را میتوانیم در اختفای ولادت ایشان توجیه کنیم دیدیم که آنچه که معروف و مشهور بین علما و بزرگان شیعه می‌باشد آن است که وجود مقدس امام مهدی (علیه السلام) در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هـ.ق در سامرا دیده به جهان گشود. این تاریخ هم مستند به قول امام یازدهم(علیه السلام) بوده و هم مستند به قول حکیمه خاتون عمه امام حسن عسکری(علیه السلام) و زنی که هنگام زایمان نرجس خاتون در کنار او حضور داشته و وظیفه قابله بودن را بر عهده داشته، می‌باشد. فضل بن شاذان از محمد بن علی بن حمزه از امام حسن عسکری (علیه السلام) روایت می کند: « قد ولد ولی الله و حجته و خلیفتی من بعدی مختوناً لیله النصف من شعبان، سنه خمس و خمسین و مأتین عند طلوع الفجر و کان اول من غسله رضوان خازن الجنان مع جمع من الملائکه المقربین بماء الکوثر و السلسبیل.» (۴) این حدیث دو ویژگی مهم دارد اول آنکه به یک واسطه به امام معصوم می‌رسد، دوم آنکه هر دو راوی معتبر بوده و از بزرگان و ثقات می‌باشند. اینک به نام برخی از بزرگان شیعه که این تاریخ را برای ولادت امام مطرح کرده‌اند اشاره می‌کنیم: ۱- مسعودی: اثباه الوصیه، باب قیام صاحب الزمان و هو الخلف الزکی، ص ۲۵۷ ، ۲- کلینی: اصول کافی،ج۱، کتاب الحجه، باب مولد صاحب،ص۵۱۴ ، ۳- صدوق: کمال الدین و تمام النعمه، ج۲،باب ۴۱، ح۴ ، ۴- مفید : ارشاد، باب ۳۵، ذکر القائم و تاریخ مولده ، ص ۶۷۲ ، ۵- طوسی : الغیبه، فصل۲، الکلام فی ولاده صاحب الزمان (علیه السلام)، ص۲۳۴ ح۲۰۴ ،و درکتاب مختصرمصباح المجتهد ۶- مجلسی بحار الانوار ، ج۵۱ ، ص ۲ ۷- سید بن طاووس درکتاب اقبال ۸- شهید اول درکتاب دروس ۹- علی بن محمد صباق ملکی از دانشمندان اهل تسنن درکتاب فصول المهمه ۱۰- ابن خلکان دروفیات الاعیان

در رابطه با تاریخ ولادت امام مهدی(علیه السلام) به ایام دیگری نیز اشاره شده است: روز ولادت نیمه رمضان سال ۲۵۵هـ.ق بوده است. مرحوم شیخ طوسی در کتاب الغیبه فصل۲(الکلام فی ولادت صاحب الزمان) در حدیث ۲۰۴، ولادت را از حکیمه خاتون به صورت کامل نقل می‌کند و نیمه شعبان را روز ولادت می‌گوید و در ۲۰۶ حدیث ولادت را از حکیمه خاتون به نقل از راوی، دیگر می‌آورد که در آن نیمه رمضان آمده است. به نظر می‌آید در نقل روایت بین شعبان و رمضان خلط شده است و از جمله امام حسن عسکری(علیه السلام) که خطاب به حکیمه خاتون فرمود: «یا عمه إجعلنی افطارک عندی» گمان برده شده است که ماه رمضان است. آنچه این نظر را تقویت می‌کند آن است که : اتفاق بین علمای شیعه آن است که روز ولادت، روز نیمه شعبان بوده است. به علاوه، این نقل ، فقط تأیید یک روایت دارد که در غیبت طوسی آمده و کس دیگری آن را نقل نکرده است، و خود شیخ طوسی هنگام بیان این نقل می‌گوید: عن حکیمه بمثل معنی الحدیث الاول الا انه قال : قالت بعث الی ابو محمد (علیه السلام) لیله النصف من شهر رمضان. روز هشتم شعبان : مستند این قول دو روایت است : روایتی که مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است . این روایت هم اشکال سندی دارد و هم از نظر محتوی دارای اضطراب می‌باشد و لذا مخدوش است. در فرازی از این روایت به روز میلاد امام زمان اشاره شده است که ساعت ولادت او تا ساعت وفات پدر دو سال و نه ماه است، او در سپیده دم جمعه ۸ شعبان، در سال دویست وپنجاه و هفت به دنیا می‌آید تا روز جمعه هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ که پدر او (امام حسن عسکری(علیه السلام)) از دنیا می‌رود(۵). باید توجه داشت که روش امامان بر این نبوده که تاریخ ولادت و شهادت امامان بعد از خود را چنین دقیق بازگو کنند. بعلاوه پنهانی بودن امر ولادت با تعیین تاریخ ولادت بدین صورت منافات دارد. ۲- روایتی که مرحوم صدوق در کمال از شخصی به نام غیاث بن اسید نقل می‌کند. وی می‌گوید خلف در روز جمعه به دنیا آمد. و بعد از معرفی نام مادر حضرت دوباره می‌گوید: میلاد او هشت شب گذشته از ماه شعبان بوده است. (۶) مرحوم صدوق بعد از این روایت، روایت دیگری را با همین سند نقل می‌کند. در این روایت (ح۱۳) غیاث بن اسید به نقل از محمد بن عثمان به برخی از حوادث هنگام ولادت اشاره می‌کند و سپس می‌گوید: میلاد امام روز جمعه بود.(و اشاره‌ای به تاریخ ولادت ندارد). باید توجه داشت امر ولادت مخفیانه بود و کسی از روز ولادت آگاهی نداشت. غیاث که فردی مجهول برای ماست نیز فقط ادعای روز هشتم در این روایت کرده است و هیچ مستندی برای کلام خود ذکر نمی‌کند. در حالی که روایات نیمه شعبان از حکیمه خاتون نقل شده است و او زنیست که هنگام ولادت حاضر بوده است. بنابراین خیلی طبیعی است که ما روایت روز هشتم را رد کنیم. البته مرحوم طبری نیز روز ولادت را هشتم شعبان ذکر کرده ولی هیچ دلیلی برای کلام خود نگفته است. همچنین این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در صورت پذیرش این دو روایت، باز روایت نیمه شعبان با توجه به شهرت و کثرت و انتساب به حکیمه خاتون، بر روایت هشتم شعبان ترجیح دارد. و در نهایت، بر فرض قبول مستندات روز هشتم و پذیرش این قول، روز ولادت حضرت مهدی(علیه السلام) مانند پیامبر و برخی امامان دیگر اختلافی خواهد بود و این نافی میلاد نیست. روز هشتم ذی القعده نیز نه مستند روایی دارد و نه در کلام علما و بزرگان ما به آن اشاره شده است.
سال ولادت: همان گونه که بیان شد همه منابع و مآخذ شیعه سال ۲۵۵ را سال ولادت بیان کرده‌اند از جمله اثبات الوصیه، کافی، غیبه طوسی، ارشاد ،کمال الدین. این قول علاوه بر آنکه معروف و مشهور است مستند به کلام حکیمه خاتون نیز می‌باشد. در مورد سال ولادت قول‌های دیگری نیز گفته شده است:
۱- ولادت در سال ۲۵۲ بوده است: این قول هیچ مستندی ندارد بلکه عده قلیلی از شیعیان بعد از رحلت امام حسن عسکری (علیه السلام) ادعا کردند ولادت در سال ۲۵۲ بوده است. این قول با توجه به اینکه مستندی ندارد در برابر قول به ولادت ۲۵۵ که هم مشهور است و هم مستند روایی دارد، مردود است. بعلاوه که الآن نیز هیچ کس این قول را نپذیرفته است. البته ممکن است بگوید روایت یعقوب بن منقوش می‌تواند مستند این قول باشد. وی وقتی خدمت امام حسن عسکری (علیه السلام) رسید و از وی در رابطه با صاحب الامر پرسید حضرت فرمود: پرده(اتاق) را کنار بزن. یعقوب می‌گوید: پرده را بالا زدم پسر بچه‌ای خارج شد که سنش هشت یا ده سال بود.(۷) در پاسخ باید گفت: اولاً عدد هشت یا ده به صورت مردد گفته شده است ثانیاً این رقم تخمین راوی است و ثالثاً ما روایتی داریم که رشد جسمانی ائمه سریع‌تر از سایر بچه‌ها بوده است. بنابراین، این روایت نمی‌تواند مستند خوبی برای این قول باشد.
۲- ولادت در سال ۲۵۷ اتفاق افتاده است : همچنین ابو جعفر محمّد بن حریر بن رستم طبرى، تاریخ ولادت امام مهدى(علیه السلام) را سال ۲۵۷ هـ ق دانسته است.(۸) . این تاریخ مستند به روایت مفضل بر عمر و کلام مرحوم طبری در دلائل الامامه است. روایت مفضل همان گونه که بیان شد علاوه بر ضعف سند، اشکال محتوایی دارد. به علاوه که با روش ائمه و با مخفی بودن امر ولادت سازگاری ندارد. کلام طبری نیز هیچ مستند و دلیلی ندارد. بنابراین ، این قول نیز با توجه به شهرت قول به ۲۵۵ و مستند روایی آن مردود است.
۳- ولادت در سال ۲۵۸ رخ داده است: برخى، مانند على بن عیسى اربلى و ابن اَبى الثلج بغدادى، تاریخ ولادت امام مهدى (عج) را سال ۲۵۸ هـ ق ذکر کرده اند. (۹)
این روایت را ضوء بن علی عجلی به یک نفر ایرانی بدون ذکر نام نسبت می‌دهد. آن ایرانی می‌گوید به سامرا رفتم تا در خانه امام حسن عسکری(علیه السلام) به خدمتگزاری مشغول شوم . یک روز که امام (حسن (علیه السلام) ) در بیرونی بود بر وی وارد شدم و صدای حرکتی را در خانه شنیدم. امام فرمود: در جای خود باش و حرکت نکن. کنیزی آمد و در نزد او چیزی سر پوشیده بود. سپس فرمود: داخل شو ، و سپس کنیز را صدا زد. او نیز بازگشت. بدو فرمود: از آنچه همراه توست پرده بردار. او پرده را از روی یک پسر بچه سفید و زیبا رو برداشت. آنگاه فرمود: این صاحب شماست. بعد به کنیز دستور داد او را ببرد. ضوء بن علی گوید : به آن مرد پارسی گفتم: کودک چند ساله بود؟ گفت دو ساله. عبدی گوید: به ضوء گفتم: اکنون چند ساله است؟ گفت : چهارده ساله. ابو علی و ابو عبدالله (دو روایت حدیث) گویند: و در این هنگام سال (۲۷۹) او بیست و یک ساله است.(۱۰) روایت دیگری نیز از محمد بن علی بلال نقل شده است که امام حسن عسکری (علیه السلام) درباره جانشین خود دوبار به من نامه داد، یک بار دو سال قبل از رحلتش (یعنی سال ۲۵۸) و بار دوم سه روز قبل از رحلتش (یعنی سال ۲۶۰). باید توجه داشت در روایت منسوب به ضوء تاریخ ولادت ذکر نشده است بلکه راوی (مردی پارسی) تخمین خود را می‌گوید و از این که دیدار در چه سالی رخ داده سخن به میان نیامده است. در روایت ابن بلال نیز دلیلی بر این که سال آگاهی دادن امام، همان سال ولادت باشد وجود ندارد. بنابراین سال ۲۵۸ نیز نمی‌تواند مورد قبول باشد. ۴- ولادت در سال ۲۶۰هشت ماه بعد از رحلت پدر اتفاق افتاده است : این قول منسوب به گروهی از شیعه است که گویا مستند این قول آن است که کنیزی بعد از رحلت ، ادعای باردار بودن را کرده است. لذا تقسیم ارث او تا زمان وضع حمل عقب افتاد. بعد از هشت ماه اما دوازدهم به دنیا آمد و پنهان شد. امام حسن عسکری (علیه السلام) دستور داده بود نام او را محمد بگذارند. باید توجه داشت استناد این قول به هیچ عنوان قابل قبول نیست زیرا اولاً صقیل که کنیز امام بود و ادعای بارداری کرد برای مدت دو سال از سوی دولت تحت بازداشت و مراقبت بود و روشن شد که باردار نیست، ثانیاً روایات متعددی داریم که امام حسن عسکری (علیه السلام) ولادت فرزند را به برخی خواص گفته بود و حتی عده‌ای موفق به دیدار حضرت مهدی (علیه السلام) در دوران حیات پدر شدند. مرحوم شیخ مفید می‌گوید: از این فرقه در زمان ما (۳۷۲) هیچ اثری نیست. سپس می‌گوید: این اعتقاد از کجا بدست آمده است؟ عقل که راهی به این گونه موضوعات (تاریخ ولادت) ندارد. سمع و نقل نیز مدرک می‌خواهد که این قول مدرکی ندارد. پس این قول نیز مردود است. (۱۱) بعلاوه این اعتقاد با عقیده شیعه که زمین خالی از حجت نیست در تضاد است.
۵- ولادت امام زمان(علیه السلام) در سال ۲۵۶ واقع شده است: مستند این قول چهار روایت می‌تواند باشد . ۱- نامه امام حسن عسکری (علیه السلام) ، این نامه هنگامی که زبیری کشته شد از طرف امام حسن(علیه السلام) صادر شد« هذا جزاء من افتری علی الله فی اولیائه، زعم انه یقتلنی و لیس لی عقب، فکیف رأی قدره الله». و ولد له ولد سماه «م.ح.م.د» سنه ست و خمسین و مائتین. ۲- روایت علان: باسناده ان السید (علیه السلام) ولد فی سنه ستّ و خمسین و مائتین من الهجره بعد مضی ابی الحسن بسنتین. (۱۲) ۳- حدیث محمد بن حسن الکرخی: قال سمعت ابا هارون- رجل من اصحابنا – یقول : رأیت صاحب الزمان و کان مولده یوم الجمعه سنه ستّ و خمسین و مائتین.(۱۳) ۴- حدیث غیاث بن اسید: و کان مولده لثمان لیال خلون من شعبان سنه ستّ و خمسین و مائتین.(۱۴) این روایت‌ها قابل توجیه می‌تواند باشد. اما نامه امام حسن (علیه السلام) ، با توجه به آن که زبیری در سال ۲۵۶ هـ.ق از دنیا رفت و امام در آن سال این نامه را صادر کرد، لذا احتمال دارد راوی گمان کرده باشد ولادت نیز در همان سال اتفاق افتاده است و لذا گفته: ولد له … مرحوم مجلسی به این مطلب نیز اشاره کرده است(۱۵) اما روایت علان: اصل این روایت در کتاب اثباه الوصیه مسعودی می‌باشد. متنی که از این کتاب در اختیار ماست این است: ان السید (علیه السلام) ولد فی سنه ستّ و خمسین و مائتین من الهجره بعد مضی ابو الحسن(علیه السلام) بنحو سنتین.(۱۶) با توجه به اینکه امام هادی (علیه السلام) در رجب سال ۲۵۴ هـ.ق از دنیا رفته است، این عبارت احتمالات متعددی را می‌تواند شامل شود مثلاً چون بین ولادت امام مهدی(علیه السلام) بیش از یکسال با رحلت امام هادی (علیه السلام) فاصله شده تعبیر به «بنحو سنتین» کرده است. و در این صورت متن روایت قابل پذیرش بوده و منطبق با روایات مربوط به ۲۵۵ هـ.ق می‌شود. البته در غیبه طوسی سال ۲۵۶ آمده است و احتمال دارد تعبیر «سنتین» باعث شده است که خمس به ست تبدیل شده باشد بهر حال با توجه به احتمالات متعدد، نمی ‌توان از این روایت به عنوان یک مستند قوی در برابر روایات سال ۲۵۵ استفاده کرد. اما حدیث کرخی: این حدیث در دو باب از کمال الدین آمده است. یکی در باب میلاد و دیگری در باب «من شاهد/ ب ۴۲/ ح۱». در باب ۴۲ راوی فقط به اصل دیدار اشاره کرده و سخنی از سال ولادت به میان نیاورده است. مرحوم طوسی در غیبت نیز به این حدیث اشاره دارد. بنابر این احتمال دارد تاریخ ولادت به حدیث اضافه شده باشد. بعلاوه ابا هارون مجهول است و معلوم نیست مستند این تاریخ (با توجه به ولادت پنهانی حضرت) چیست؟ و لذا این روایت نمی‌تواند در برابر روایات مربوط به حکیمه خاتون قرار گیرد. حدیث غیاث نیز نمی‌تواند قابل پذیرش باشد با توجه به اینکه هم خود او مجهول است و هم برای تاریخ ولادت استنادی ندارد. آنچه ضعف این تاریخ و قوت تاریخ ۲۵۵هـ.ق را تأیید می‌کند روایت دیگری است که مسعودی در «اثبات‌الوصیه» به نقل از خدیجه، دختر امام جواد (علیه السلام) می‌آورد: قام بامر الله جل و علا فی یوم الجمعه لاحدی عشره لیله مضت من شهر ربیع‌الاول سنه ستّین مائتین سراً الا عن ثقاته و ثقات ابیه و له اربع سنین و سبعه اشهر.(۱۷) البته مرحوم صدوق در کمال‌الدین روایتی به نقل از عقید ذکر کرده که در آن تاریخ ولادت چنین آمده است: لیله الجمعه غره شهر رمضان سنه اربع و خمسین و مائتین من الهجره،(۱۸) ولی باید توجه داشت که این روایت منفرد بوده و کسی دیگر نیز آن را نقل نکرده است. به علاوه گویا خود صدوق نیز این را قبول نداشته است و لذا در باب « من شاهد» ذکر کرده است نه در باب میلاد. خلاصه آنکه: تاریخ‌های دیگر برای ولادت علاوه بر آنکه دارای ضعف و قابل توجیه می‌باشند نمی‌توانند در برابر روایات نیمه شعبان سال ۲۵۵ که مشهور بین علمای گذشته بوده و مستند به قول حکیمه است قرار گیرد. گفتنی است اختلاف در تاریخ ولادت به علت مخفی بودن اصل ولادت و با توجه به فشارهای سیاسی دولت عباسی و اهتمام اهل بیت و یاران خاص به پنهان داشتن امر ولادت طبیعی و عادی به نظر می‌آید و باید گفت که اگر اختلافی در تاریخ ولادت نمی‌بود امری بسیار عجیب و معجزه‌آسا بود. و این اختلاف مؤید ادعای شیعه است که به علت دشمنی حاکمان وقت و برنامه ریزی آنان برای کشتن امام دوازدهم ، ولادت آن بزرگوار به صورت مخفیانه صورت گرفت. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) در تشبیه امام قائم(علیه السلام) با انبیای دیگر من جمله تشبیه ولادت امام زمان(ع) به حضرت موسی (ع) نقل شده است: اما مولد موسی۷ فإن فرعون لما وقف علی ان زوال ملکه علی یده، أمر باحضار الکهنه، فدلوه علی نسبه و إنه یکون من بنی اسرائیل، و لم یزل یأمر اصحابه بشق بطون الحوامل من نساء بنی اسرائیل حتی قتل فی طلبه نیفا و عشرین الف مولود و تعذر علیه الوصول الی قتل موسی۷ بحفظ الله تبارک و تعالی ایاه. و کذلک بنو امیه و بنو العباس لما وقفوا علی ان زوال ملکهم و ملک الامراء و الجباره منهم علی ید القائم منا، ناصبونا العداوه و وضعوا سیوفهم فی قتل آل الرسول (صلّی الله علیه و آله) و اباره نسله طمعاً منهم فی الوصول الی قتل القائم و یأبی الله عزوجل ان یکشف امره لواحد من الظلمه الا ان یتم نوره و لو کره المشرکون.(۱۹) بر همین اساس امامان پیشین (علیهما السلام) به پنهانی بودن ولادت خبر دادند. در روایتی نقل شده است که چون امام حسن مجتبی (ع) با معاویه صلح کرد، عده‌ای بر او اشکال گرفتند. حضرت در پاسخ به آنها مطالبی فرمود از جمله به غیبت امام مهدی (ع) اشاره کرد و فرمود: فإن الله عزوجل یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلا یکون لاحد فی عنقه بیعه اذا خرج، ذلک التاسع من ولد اخی الحسین ابن سیده الاماء یطیل الله عمره فی غیبته (۲۰ ) در پایان ذکر این نکته مناسب است که علاوه بر شیعه، عده قابل توجهی از علمای اهل سنت به ولادت امام مهدی(ع) اعتراف کرده و حتی در مورد تاریخ ولادت ایشان سخن به میان آورده‌اند. من جمله : محمد بن یوسف گنجی شافعی (۲۱) علامه شمس الدین ابن خلکان شافعی(وفیات الاعیان/ ج۴، ص۱۷۶). او ولادت را نیمه شعبان ۲۵۵ هـ.ق می‌داند. عبدالوهاب شعرانی حنفی(۲۲) او نیز ولادت را نیمه شعبان ۲۵۵ هـ.ق بیان میکند. ابن وردی (۲۳) نزد وی نیز ولادت در سال ۲۵۵ هـ.ق بوده است. ابن حجر هتیمی مکی (۲۴) او سن امام مهدی (ع) را هنگام رحلت پدر ۵ سال می‌گوید. و بسیاری دیگر. در کتاب «گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور» از علی اکبر مهدی‌پور تولد آن حضرت در شب نیمه شعبان ۲۵۵ هـ را از ۳۰ شیعی و ۲۰منبع سنی نقل شده است. (۲۵) منبع مهمی که به آن استناد شده حدیث امام حسن عسکری(ع) است که فضل بن شاذان آن را با سند صحیح از امام عسکری(ع) نقل کرده است (۲۶)
مدت عمر شریف امام زمان (ع): از سال ۲۵۵ تا کنون
سال به امامت رسیدن وسن ایشان درآن هنگام : سال به امامت رسیدن ۲۶۰ هجری وسن شریفشان درآن هنگام ۵ سال است
چگونگی ولادت امام مهدی (ع) : برخیز که حجت خدامی آید

رحمت زحریم کبریا می آید از گلشن عسکری گذرکن که امروز

بوی گل نرگس از فضا می آید باید دانست که روایات و احادیثى که دلالت بر ولادت و وجود حضرت ولى عصر علیه السلام دارد بسیار است و ما در باب اوّل از فصل سوّم منتخب الاثر بیش از دویست روایت را در این موضوع نقل کرده ایم و سید علامه میر محمد صادق خاتون آبادى در کتاب اربعین مى فرماید: در کتب معتبر شیعه بیش از هزار حدیث روایت شده در ولادت حضرت مهدى علیه السلام و غیبت او و آنکه امام دوازدهم است و نسل امام حسن عسکرى علیه السلام است و اکثر آن احادیث مقرون به اعجاز است. گزارش و تفصیلات ولادت سراسر برکت امام، در کتب معتبر و اخبار، مشروحاً بیان شده است; از جمله این اخبار روایتى است که در ینابیع الموده،(۲۷) فاضل قندوزى که از علماى اهل سنّت است و شیخ طوسى در کتاب غیبت و شیوخ دیگر روایت کرده اند و صدوق در کتاب کمال الدین به سند صحیح و معتبر از جناب موسى بن محمد بن قاسم بن حمزه بن موسى بن جعفر علیهما السلام از حضرت حکیمه خاتون دختر والامقام امام محمد تقى علیه السلام که از بانوان با عظمت و شخصیّت و فضیلت خاندان رسالت است، حدیث کرده است. حکیمه فرمود: امام حسن عسکرى علیه السلام خادم خود را نزد من فرستاد که شب را نزد ایشان افطار کنم هنگامی که من ایشان را دیدم فرمودند عمه امشب در نزد ما افطار کن که شب نیمه شعبان است و خداوند حجت را در این شب ظاهر فرماید و او حجت خدا در زمین است. من عرض کردم: مادرش کیست؟ فرمود: نرجس.
گفتم: فدایت شوم، به خدا سوگند در او اثرى از بارداری نیست. امام لبخندى زدند و فرمودند: همین است که براى تو مى گویم عمه جان هنگام سپیده دمِ صبح اثر باردارى او ظاهر مى شود، زیرا نرجس مانند مادر موسى است که نشانى از فرزند داشتن در او دیده نمى شد و تا هنگام تولد موسى هیچ کسى از ولادتش خبر نداشت.( فرعون ستمگرکه مى دانست اگر حضرت موسى متولد شود، با او مبارزه مى کند و تخت و تاجش را نابود مى سازد، با تمام نیرو مى کوشید تا از ولادت موسى (ع)جلوگیرى کند، لذا دستور داد تا زنان را از مردان جدا کنند اما وقتى خدا بخواهد موسى به دنیا بیاید، تلاش صدها فرعون هم بى نتیجه خواهد بود. قبل از تولد حضرت موسى (ع)کسى باور نمى کردکه مادرش باردار است، نرجس نیز همچون مادر موسى تا آخرین لحظات ولادت امام زمان (ع)نشانى از باردارى در خود نداشت، زیرا آینده نرجس بسیار حساس و پر اهمیت بود. جاسوس ها همه جا راکنترل مى کردند وکار آگاهان حکومت هر حرکت مشکوکى را زیر نظر داشته و به شدت مراقب بودندکه اگر فرزندى از امام یازدهم متولد شود، نا بود مى کنند.) در روایتی دیگر از حکیمه خاتون امام حسن عسکری به ایشان فرموده اند :«ما اوصیاء از شکمها برداشته نمی شویم و مادرانمان، ما را در پهلوهای خود حمل می کنند، و ما از ارحام بیرون نمی آییم بلکه از طرف راست مادران خود بیرون می آییم زیرا ما نورهای خداوند هستیم که کثیفی به ما نمی رسد.»(۲۸) (البته صحت این روایت مورد شک وتردید است ) حکیمه گفت: وارد اتاق شدم چون سلام کردم و نشستم نرجس خواست پاى افزارم را بیرون آورد، گفت: اى سیده من و سیده خاندان من، چگونه شب کردى؟ گفتم: بلکه تو سیده من و سیده خاندان منى. گفت: اى عمه این چه سخن است؟! گفتم: اى دخترم، خدا امشب به تو پسرى کرامت فرماید که در دنیا و آخرت آقا است; پس او خجالت کشید و حیا کرد، و رفت گوشه ای از اطاق نشست امام حسن عسکری ع سخنان ما را شنید و فرمود: «ای عمه! خداوند ترا جزای خیر بدهد.» وقتى از نماز عشا فارغ شدم افطار کردم و در بستر خوابیدم چون نیمه شب رسید برخاستم من زودتر از شب هاى قبل به نماز شب مشغول شدم. نماز را خواندم و فارغ شدم و نرجس همچنان در خواب و راحت بود، من نشستم براى تعقیب نرجس خاتون نیز از خواب بیدارو از اطاق بیرون رفت، وضوگرفت و مشغول نماز شب شد. نمازش را خواند وخوابید من از اطاق بیرون رفتم و به آسمان نگاه کردم، دیدم که طلوع فجر است، اما هنوز اثرى از فرزند نیست. هنوز نرجس در خواب بود، در شک افتادم، امام فریاد زد، عمه شتاب مکن که مطلب نزدیک گردیده. در حالى که من از این تردید شرمنده بودم به طرف اطاق برگشتم نشستم و سوره الم سجده و یس خواندم که ناگاه نرجس هراسناک بیدار شد، من به بالینش شتافتم و گفتم: «بسم الله علیک» آیا چیزى احساس مى کنى؟ گفت: بله، اى عمه. گفتم: آسوده خاطر باش همان است که به تو گفتم. در این حال، دیدم نرجس خاتون، اضطراب دارد، پس او را در بغل گرفتم و نام الهی را بر او خواندم. امام حسن عسکری (ع )صدا زد که: «سوره قدر را بر او بخوان» از او پرسیدم: «چه حالی داری؟» نرجس خاتون گفت: ظاهر شد اثر آنچه مولایم فرمود. امروز که آفتاب توحید دمید درخانه نرجس ،گل امید دمید میخواند حکیمه سوره قدرکه دید دروقت طلوع فجر ،خورشید دمید پس مشغول خواندن سوره قدر شدم چنانچه امام حسن عسکری ع امر فرموده بود. پس آن طفل در شکم نرجس خاتون نیز با من همراهی می کرد و آنچه که من می خواندم را می خواند و بر من سلام کرد و من ترسیدم. امام حسن عسکری ع صدا زد و فرمود: که: « ای عمه از امر خدا تعجب مکن که خداوند زبان ما را درکودکى به حکمت بازکرده و در بزرگى حجت خود در زمین قرار مى دهد .(۲۹)
سخن حضرت تمام نشده بود که ناگهان حضرت نرجس (س) از نظرم ناپدید شد و او را ندیدم. گویا پرده ای میان من و او زده شده بود. پس فریاد کنان بسوی حضرت امام حسن عسکری ع دویدم. آن حضرت فرمود: «برگرد ای عمه! که او را در جای خود خواهی یافت.» پس من مراجعت نمودم و بعد از زمان کمی، پرده برداشته شد و نرجس خاتون را دیدم که بر وی نوری است که چشمم را خیره نمود و حضرت صاحب الامر (ع )را مشاهده کردم که به سجده افتاده و انگشتان سبابه خود را به طرف آسمان بلند کرده بود و مشغول ذکر خدا بود.ومیگفت : «اشهد ان لااله الله وحده لاشریک له وان جدی رسول الله وان ابی امیرالمومنین وصی رسول الله »(یعنی: شهادت می دهم که نیست معبودی جز خداوند و بدرستی جد من محمد، فرستاده خداوند، و پدرم امیرالمومنین وصی رسول خداست.) پس یک یک امامان را برشمرد تا بخودش رسید فرمود : « اللهم انجزلی ما وعدتنی و اتمم لی امری و ثبت وطاتی و املاء بی الارض قسطا وعدلا.» (یعنی: خدایا وفا کن به آنچه که به من وعده داده ای و امرم را تمام کن و قدمهایم را محکم گردان و بوسیله من زمین را پر از عدل و داد کن.) هنگامى که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در حالى که در بازوى راستش نوشته است: «جاءَ الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا »یعنی حق آمد وباطل محو گردید پس بدرستیکه باطل نابود شدنی است در روایت دیگرى آمده است: چون حضرت مهدى (علیه السلام) متولّد شد، نورى از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد، و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر مى آمدند و بال هاى خود را بر سر و روى و بدن آن حضرت مى مالیدند و پرواز مى کردند.وچون از امام حسن عسکری سئوال نمودم فرمودند آنها فرشتگان خداوند هستند که برای تبرک آمده اند (۳۰) البته این روایت دربعضی از کتب از زبان یکی از کنیزان نقل شده شاید علت آن این باشد که هم حکیمه خاتون وهم کنیز شاهد این واقعه بوده اند وی چنین گفته : هنگامى که مولاى ما دیده به جهان گشود، نورى از او ساطع گردید که همه اقطار جهان را روشن ساخت . در آن هنگام پرندگان نقره فامى دسته دسته از آسمان فرود آمدند و بالهاى خود را بر سرو صورت و پیرک نوزاد سائیدند، و سپس به سوى آسمان پر گشودند. چون مشاهدات خود را به امام حسن عسکرى (علیه السلام ) عرض کردم ، تبسمى کردند و فرمودند: تلک ملائکه السماء، نزلت لتتبرک بهذا المولود، و هى انصار اذا خرج باءمر الله عزوجل : ((اینها فرشتگان آسمانند، که براى تبرک جستن از این مولود فرخنده فرود آمده اند، و چون به امر پروردگار ظهور کند، اینها یاورانش ‍خواهند بود.(۳۱) همچنین کنیزی به نام نسیم ، که آن نیز روز ولادت آن مهر تابان ، حضرتش را در حال سجده مشاهده کرده ، که انگشت سبابه اش را به سوى آسمان بالابرده مى فرماید: الحمدلله رب العالمین ، و صلى الله على محمد و آله . همچنین کنیزی به نام ماریه ، که در آن خانه خدمت مى کرد، و در روز ولادت ، آن حضرت را دیده است که با انگشت سبابه به سوى آسمان اشاره کرده مى فرماید: الحمدلله رب العالمین ، و صلى الله على محمد و آله .(۳۲) در روایت دیگری آمده است که: چون حضرت مهدی (ع)، متولد شد به زانو در آمده و دو سبابه خود را بلند نمود. آنگاه عطسه کرد و فرمود: «الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله عبدا ذکر الله غیر مستنکف و لا مستکبر» (یعنی: سپاس مخصوص پروردگار جهانیان است و درود خدا بر محمد و آل او باد، بنده ای که بدون هیچ ننگ و استکباری خدا را یاد کرد.) آنگاه فرمود: «ظالمان گمان کردند که حجت خداوند باطل خواهد شد، اگر در سخن گفتن به من اجازه می دادند هر آینه شک زایل می شد.»(۳۳) در نیمه شعبان که جهان داشت سکون گفتا صنمی، سرو قدی، رخ گلگون
کاین بوی خوش، از کجا واز کیست، بگو گفتم ز گل نرگسِ نرجس خاتون حکیمه خاتون گزارش خود را چنین ادامه میدهد که در این موقع حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) صدا زدند: عمه! فرزندم را نزد من بیاور. وقتى نوزاد را نزد حضرت بردم،همین که نظرش بر پدرش افتاد سلام کرد حضرت وى را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود: فرزندم! سخن بگوبه قدرت الهی !گفت:«بسم الله الرحمن الرحیم ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الوارثین ونمکن لهم فی الارض و نری فرعون وهامان وجنودهما منهم ماکانوا یحذرون »«میخواهیم منت گذاریم بر جماعتی که ایشان را ستمکاران در زمین ضعیف گردانیده اند ایشان رادر زمین وارثان زمین وتمکن واستیلا بخشیم وبنمائیم فرعون وهامان را ولشکرهای ایشان رااز آن امامان آنچه را حذر میکردند ».(۳۴) آنگاه بر پیامبر اکرم (ص)وامیرالمؤمنین (ع) و همه ائمه تا پدرش درود فرستاد.(۳۵). در روایتی دیگر آمده که وقتی حضرت زبان به کام فرزندش فرو برد، سپس فرمود: اى فرزند بخوان طفل شروع به خواندن کرد، از صحف آدم و زبور داود تا تورات و انجیل را به زبان عبرانى و سریانىِ خواند، سپس این آیه را تلاوت کرد…. بعدامام به من فرمود: این کودک را بگیر و به مادرش بسپار تا او را شیر دهد. وقتى نرجس به او شیر داد، بار دیگر فرزندم را نزد من بیاور. من نوزاد را به مادرش برگرداندم چون اورا نزد مادرش بردم سلام کرد مادر نیز جواب سلامش رادادو پس از نوشیدن شیر دو مرتبه نزد حضرت آوردم. حـکـیـمه خاتون گوید: امام حسن عسکرى پس از ولادت امام زمان (عج) آن بزرگوار را به (روح القدس) سپرد وخطاب به او که با ملایکه به صورت پرندگانى ظاهر شده بودند فرمود: (ایـن فـرزنـد را بـبـر و حـفـظ کـن و هـر چـهـل روز یـک بار او را پیش ما بیاور. سپس خطاب به فـرزنـد خـود فرمود: تو را به آن کسى که مادر موسى ، فرزندش را به او سپرد مى سپارم . نـرجـس خـاتـون از فـراق فرزند گریان شد. امام فرمود: آرام باش و بدان که شیر خوردن از غیر پستان تو بر او حرام است و به تو باز مى گردد؛ همچنان که موسى به مادرش بازگشت . چنانچه حقتعالی فرموده است که« برگردانیدیم موسی رابه سوی مادرش تا دیده مادرش به او روشن گردد» حکیمه خاتون سؤ ال کرد که این پرنده چه بود؟ فرمود:« روح القدس بود.که موکل است به ائمه که ایشان راموفق میگرداند از جانب خدا واز خطا نگاه میدارد وایشان را به علم زینت میدهد » روایت است کهامام حسن عسکری فرموده اند «چون خداوند مهدی این امت را به من عطا فرمود دوملک فرستاد که اورا به سراپرده عرش رحمانی بردند در سراپرده عرش حقتعالی به او خطاب کرد که مرحبا به تو ای بنده من که توراخلق کرده ام برای نصرت دین من واظهار امر من ومهدی عباد من ،قسم به ذات ذات مقدس خود میخوریم که به اطاعت تو ثواب میدهم وبه نافرمانی تو عقاب میکنم مردم را وبه سبب شفاعت وهدایت تو بندگان را می آمرزم وبه مخالفت تو ایشان راعذاب میکنم ! ای دوملک برگردانید اورا به سوی پدرش واز جانب من اورا سلام برسانید وبگویید که اودر پناه وحفظ وحمایت من است .اورا از شر دشمنان حراست وحفاظت مینمایم،تا هنگامی که اورا ظاهر گردانم وحق را به او بر پادارم وباطل را به سرگون سازم ودین حق برای من خالص باشد »(۳۶) نخستین کسى که امام زمان را شست رضوان خازن بهشت بود که با جمعى از ملائکه مقربین او را به آب کوثر و سلسبیل غسل دادند(۳۷) او ازهمان ابتدا به روح القدس سپرده شد ودر عالم نوروفضای قدسی تربیت شد در روایات دیگر آمده که حکیمه خاتون گفته چون روز نیمه شعبان خدمت امام حسن عسکری (ع) رفتم به طرف گهواره آن حضرت رفتم روپوش از روی او برداشتم ولی بچه راندیدم عرض کردم فدایت گردم بچه چه شد ؟ فرمود :عمه جان اورابه کسی سپردم که مادرموسی فرزند خود رابه سپرد.(البته دربعضی روایات روز سوم ذکر شده ) وچون روز هفتم به حضور امام شرفیاب شدم گهواره ای دیدم مولای خود را دیدم چون ماه شب چهارده وبر روی من میخندید وتبسم میفرمود حضرت فرمود :عمه فرزندم رابیاور.اورادرقنداقه پیچیده نزد حضرت بردم امام مانند بار اول فرزند دلبرش رانوازش فرمود وزبان مبارک آنچنان دردهان اومینهاد که گویی شکروعسل به او میخوراند سپس فرمود : ای فرزندم با من سخن بگو گفت : اشهدان لااله الاالله آنگاه بر پیغمبرخاتم (ص) وامیرالمومنین (ع) ویک یک ائمه تاپدربزرگوارش درود فرستاد وسپس این آیه شریفه را تلاوت نمود : اراده کرده ایم که منت بنهیم برآنان که درزمین زبون گشتند وآنهارا پیشوایان ووارثان زمین قرار دهیم وآنهارادرزمین جای دهیم وبه فرعون وهامان ولشکریان آنان نشان دهیم آنچه راکه آنها از آن میترسیدند (سوره قصص آیه ۴) سپس بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و حضرت علی علیه السلام و همه امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید و پس از ذکر نام پدرش ساکت شد. تاقیامت زیمن نهضت او دولت حق ،دوام خواهد کرد با قیام مقدسش یزدان نورخود راتمام خواهد کرد همچنین در چهل روزگی به دیدارش رفتم مولایم امام زمان را مشاهده کردم که در خانه راه می رود و کسی را ندیدم که فصیح‌تر از او سخن بگوید.» در روایتی دیگر آمده که حکیمه گوید: « پس از آن از ابومحمد علیه السلام سراغ امام زمان را می گرفتم و او در پاسخ می فرمود: « او را به کسی سپردیم که مادر موسی علیه السلام فرزندش را به او سپرد» بدین ترتیب تولد شگفت انگیزترین انسان تحقق یافت .و این لحظه پرشکوه در ۱۵ شعبان ۲۵۵ هجرى اتفاق افتاد. …راوی این حدیث میگوید این روایات را از عقبه خادم امام حسن عسکری (ع) پرسیدم واونیز، گفته حکیمه خاتون را تصدیق کرد                                                             ادامه دارد …
پی نوشتها ومنابع : ۱- کتاب الغیبه شیخ طوسى تحقیق شیخ عباد اللّه تهرانى و شیخ على احمد ناصح صص ۱۳۶ ـ ۱۴۱ مؤسسه معارف اسلامیه.*کتاب الغیبه محمد بن ابراهیم نعمانى تحقیق على اکبر غفارى صص ۱۱۶ ـ ۱۲۶ مکتبه صدوق. *کنز العمال فى سنن الأقوال والأفعال علاء الدین هندى ج۱۴صص۲۶۱ تا ۲۷۶٫ مؤسسه الرساله* کمال الدین وتمام النعمه شیخ صدوق با تصحیح و تعلیق على اکبر غفارى ج۱ و ۲صص۲۵۶ ـ ۲۸۶٫ انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین قم. ۲- .اثبات الوصیه مسعودى ص ۲۷۶ دارالأضواء بیروت*مروج الذهب ومعادن الجوهر مسعودى ج۴ص ۱۹۹ دارالمعرفه بیروت*کمال الدین شیخ صدوق ص ۴۳۴٫ ۳- بحارالأنوارعلامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۲* غیبت شیخ طوسى ص ۱۳۷ – ۱۵۲*وفیات الاعیان ج ۳ ص ۳۱۶ * ارشاد شیخ مفید ص ۳۲۶* اعلام الوری ص ۲۹۳* نورالابصارص ۱۷۰ *ابن وردی ج۱ ص ۲۳۲* ابوالفداء ج ۱ ص ۴۷ * الاتحاف ص ۶۹ * الیواقیت والجواهر ص ۲۸۸ * فصول المهمه ص ۳۱۰ *نورالابصار ص ۱۷۰ *ثبات الهداه : ج ۳ ص ۵۰۷* اثبات الوصیه ص ۱۹۵* اصول کافی ج ۱ ص ۴۳۱* اعیان الشیعه : ج ۲ ص ۴۴* الزام الناصب : ج ۱ ص ۳۱۷* الامام المهدى : ص ۹* البرهان : ص ۶۴* جوهره الکلام : ص ۱۵۷* الذخیره الى المعاد: ص ۳۲۷* المجالس السنیه : ج ۵ ص ۴۷۹* منتخب الاثر: ص ۳۲۰* نجم ثاقب : ص ۱۱ * یوم الخلاص : ص ۸۶ ۴- اثباه الهداه، ج۳، ص۵۷۰ ۵- (بحار، ج۵۳، ح۱، ص۹). ۶- (کمال الدین، ج۲، ب ۴۱، ح۱۲). ۷- (کمال الدین ، ب۳۸، ح۲). ۸- دلائل الامامه، محمد بن جریر بن رستم طبرى، ص ۲۷۱ و ۲۷۲، منشورات رضى، چاپ سوم، قم. ۹- کشف الغّمه، على بن عیسى اربلى، ج ۳، ص ۲۲۷، مکتبه بنى هاشمى، ۱۳۸۱، هـ ق، تبریز. تاریخ الائمه، ابن ابى الثلج بغدادى، ص ۱۵، مکتبه بصیرتى ۱۰- (کافی، ج۱، کتاب الحجه، ب مولد الصاحب، ج۲). ۱۱- (الفصول المختاره، ص۳۲۶). ۱۲- (غیبه طوسی، ص۲۴۵، ح۲۱۲). ۱۳- (کمال الدین، ج۲، ب۴۱، ح۹) ۱۴- کمال‌الدین، ج۲، ب۴۱، ح۱۲ ۱۵- بحار، ج۵۱، ح۴٫ ۱۶- اثباه الوصیه، باب صاحب الزمان، ص۲۷۵٫ ۱۷- اثباه الوصیه، ب صاحب الزمان، ص۲۸۶ ۱۸- (ج۲، ب۴۳، ح۲۵) ۱۹- کمال الدین، ج۲، ب۳۳، ح۵۱). ۲۰- کمال الدین، ج۱، ب۲۹، ح۲). ۲۱- کفایه الطالب/ ص۳۱۲). ۲۲- الیواقیت و الجواهر/ ج۲، ص۱۲۷). ۲۳- به نقل از نور الابصار/ ص۱۸۶). ۲۴- صواعق المحرقه/ چاپ دوم/ ص۱۲۴). ۲۵- گزارش لحظه به لحظه از میلاد نور از علی اکبر مهدی‌پور ص۵۵-۶۲وص۶۲-۶۵
۲۶-همان ص۵۵٫ ۲۷- ینابیع الموده، فاضل قندوزى ص۴۴۹ و ۴۵۱ ۲۸- تاریخ انبیا وچهارده معصوم ،سید محمد مهدی موسوی ،ص ۷۴۹ ۲۹- بحارالانوار ج ۵۱، ص ۱۳ ۳۰- بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۹*منتهى الامال، ج ۲، ص ۲۸۵* غیبت شیخ طوسى ص ۱۴۱٫ ۳۱- الثاقب فى المناقب : ص ۵۸۴ و روضه الواعظین : ص ۲۶۰٫ ۳۲- غیبت شیخ طوسى : ص ۱۴۷، کشف الغمه : ج ۳، ص ۲۸۸، حلیه الاءبرار: ج ۵ ص ۱۸۵٫ کمال الدین، ص ۴۳۰ ۳۳- گردآوری پایگاه اینترنتی پرشین وی ۳۴- سوره قصص آیات ۵و۶ ۳۵- بحارالانوار ج ۵۱ ص ۱۲* کمال الدین دو جلدى، ص ۴۲۴٫ ۳۶- تاریخ انبیا وچهارده معصوم سید محمد مهدی موسوی ص ۷۸۱ ۳۷- منتخب الاثر، ص۳۲۰* اثبات الهداه، ج۷، ص۱۳۹، ح۶۸۳* اربعین خاتون آبادى، ص۲۴، تواریخ النبى و الال : ص ۴۳٫و کتابهاى دیگر.

نظرات[۰] | دسته: فرهنگی | نويسنده: yahya abdovali | ادامه مطلب...

 
افلاک لرستان پيوند ثابت

فلک‌الافلاکاز ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادپرش به: ناوبری، جستجو مختصات: ‏۰″ ۰′ ۴۸٫۳۵۳۴۲۶°شرقی ‏۰″ ۰′ ۳۳٫۴۸۳۷۸۷°شمالی / ۴۸٫۳۵۳۴۲۶غرب ۳۳٫۴۸۳۷۸۷جنوب / -۴۸٫۳۵۳۴۲۶;-۳۳٫۴۸۳۷۸۷ (نقشه) برای دیگر کاربردها، فلک‌الافلاک (ابهام‌زدایی) را ببینید. فلک‌الافلاک قلعه فلک‌الافلاک در مرکز شهر خرم‌آباد اطلاعات اولیه موقعیت ایران، خرم‌آباد استان لرستان شرح معماری نوع معماری دژ سبک معماری معماری ساسانی تمام شده سال ۶۵۱ میلادی فَلَک‌الافلاک یا دژٍ شاپورخواست[۱] قلعه‌ای تاریخی در مرکز شهر خرم‌آباد در استان لرستان است. فلک‌الافلاک با نام قلعه دوازده برجی هم شناخته می‌شود. قلعه فلک‌الافلاک بر فراز تپه‌ای مشرف به شهر خرم‌آباد و در نزدیکی رودخانه خرم‌آباد قرار گرفته و چشم‌گیرترین اثر تاریخی و گردشگری درون شهر خرم‌آباد است. این بنا مربوط به دورهٔ ساسانیان است و به شماره ۸۸۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.[۲][۳][۴

فلک‌الافلاک

  • فلک‌الافلاک یا دژشاپوری

  • قلعه فلک‌الافلاک در شب

  • فلک‌الافلاک نماد شهر خرم‌آباد

  • راه دسترسی به قلعه

  • درب ورودی

] محتویات [نهفتن] ۱ تاریخ ساخت بنا ۲ کاربری قلعه ۲.۱ کاربری کنونی ۲.۲ فلک‌الافلاک در زمان والیان لرستان ۲.۳ فلک‌الافلاک در زمان نادرشاه افشار ۲.۴ فلک‌الافلاک در زمان قاجار ۲.۵ فلک‌الافلاک در سفرنامه‌ها ۲.۶ فلک‌الافلاک در زمان پهلوی ۲.۷ پس از انقلاب ۱۳۵۷ ۲.۷.۱ حضور

قلعه فلک الافلاک

سپاه پاسداران ۳ ویژگی‌ها ۴ نام‌شناسی ۵ معماری ۵.۱ حیاط اول ۵.۲ حمام قدیمی ۵.۳ چاه قلعه ۵.۴ حیاط دوم ۶ قلعه در متون تاریخی ۷ مرمت قلعه ۸ نگارخانه ۹ پانویس ۱۰ منابع ۱۱ پیوند به بیرون تاریخ ساخت بنا [ویرایش]قدمت این قلعه به دوره ساسانیان می‌رسد. ساسانیان شهری با نام شاپورخواست در حدود منطقه کنونی خرم‌آباد ساختند که بعدها ویران شد و در حدود سده هفتم هجری خرم‌آباد فعلی به جای آن بنا گردید. گمان می‌رود که قلعه فلک‌الافلاک همان دژ شاپورخواست باشد که در دوره ساسانی کاربرد حکومتی و نظامی داشته‌است. از قرن ششم هجری پس از ساخته شدن شهر جدید خرم‌آباد این قلعه نیز بنام خرم‌آباد معروف شد و احتمالا نام فلک‌الافلاک در دوره قاجار به آن اطلاق شده‌است.[۲] کاربری قلعه [ویرایش]این قلعه به لحاظ موقعیت استراتژیکی خود در قرن چهارم هجری قمری به عنوان مقر حکومت آل حسنویه و گنجور در زمان آل بویه در آمد همچنین خزانه حکومتی خاندان بدر در قرن چهارم هجری و مقر حکومتی اتابکان لر کوچک و والیان لرستان در دوره صفویه تا قاجار و سرانجام پادگان نظامی و زندان سیاسی در دوران پهلوی اول و دوم از مهمترین کاربردهای قلعه در گذشته محسوب می‌شود. کاربری کنونی [ویرایش]این اثر ارزشمند در سال ۱۳۴۹ از ارتش به وزارت فرهنگ و هنر سابق واگذار و به شماره ۸۸۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. در سال ۱۳۵۴ این بنا با راه‌اندازی موزه مردم‌شناسی و مفرغ‌های لرستان به موزه تبدیل شد. در سالهای اخیر با مرمت نمای بیرونی و داخل قلعه موزه‌های باستان‌شناسی، مردم شناسی، آزمایشگاه مرمت اشیاء، مرکز فروش تولیدات فرهنگی و چایخانه سنتی در این مجموعه فرهنگی تاریخی راه‌اندازی شده‌است. فلک‌الافلاک در زمان والیان لرستان [ویرایش] برج معروف به برج سلجوقیبعد از این که شاه عباس صفوی شاهوردیخان را به قتل رساند و حکومت اتابکان لرستان را منقرض کرد، حسین خان را به حکومت لرستان منصوب کرد و به وی لقب والی داد و بدین ترتیب دور جدیدی از حکام محلی در تاریخ به نام والیان لرستان شکل گرفت که آخرین آنها غلامرضا خان والی نام داشت. در این دوران به مرمت زیارتگاهها و ایجاد باغها و تفرجگاهها توجه شد و آثار معماری قابل توجهی چون پل گپ خرم‌آباد و حمام حسین خانی به یادگار مانده‌است، و مسجد جامع خرم‌آباد نیز در این دوره به دستور سلطان حسین صفوی تعمیر شده‌است . فلک‌الافلاک در زمان نادرشاه افشار [ویرایش]نادرشاه افشار چندین بار به لرستان لشکرکشی کرده و با شورشیان لرستان از جمله مظفرعلی بیک درافتاده‌است . مورخین این دوره در شرح مسافرتها و کشورگشایی‌های نادر ذکری از قلعه فلک‌الافلاک به میان نیاورده‌اند، شاید یکی از دلایل آن عدم اطلاق نام فلک‌الافلاک بر این دژ بوده‌است . به هر حال در عالم آرای نادری از قلعه‌ای نام می‌برد که مظفرعلی بیک در آن متحصن شده و آنرا به دوره طهمورث نسبت می‌دهد که در عالم آرای نادری ارتفاع برجهای آن را با برج‌های فلک‌الافلاک برابر و از متانت و رصانت پهلو بر سد سکندر توصیف کرده‌است و فاصله چهار شبانه روز ذکر شده از بروجرد تا قلعه مذکور با موقعیت جغرافیایی قلعه فلک‌الافلاک مطابقت ندارد.[۵] فلک‌الافلاک در زمان قاجار [ویرایش]محمد علی میرزا دولتشاه در سال ۱۲۳۷ هجری قمری به حکومت کرمانشاهان و لرستان منسوب شد. قلعه که تا این زمان به حالت نیمه مخروبه درآمده بود و فقط توسط شخصی به نام میرزا ابوطالب خان مرمت مختصری در آن صورت گرفته بود به دستور محمد علی میرزا مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت و دیوانخانه و سربازخانه را نیز در پایین قلعه احداث نمود.[۶] قلعه فلک‌الافلاک در دوره قاجار به دلایل مختلف مورد توجه قرار گرفت و به صورت مقر حکومت و مرکز اداری و نظامی منطقه درآمد و رفت و آمد دولتمردان قاجار به قلعه بسیار صورت می‌گرفت که برخی از آنان ادیب و اهل قلم بودند و یاداشت‌هایی در باره قلعه از خود برجا گذاشته‌اند. برای مثال مسعود میرزا ظل السلطان، فرزند ناصرالدین شاه که حکومت اصفهان را در دست داشت و مدتی هم حکومت لرستان به قلمروش افزوده شده بود، ضمن سفری به لرستان در خاطرات خود ضمن اشاره به عظمت شهرهای باستانی لرستان مانند خاوه، الش (الشتر) صیمره و جایدر می‌نویسد: امروز از همه آن آبادی‌ها و از همه دولت‌ها و مکنتها جز بیغوله و تل خاکی باقی نیست فقط عمارت و چهار دیواری که در تمام لرستان می‌بینید شهر خرم‌آباد است که حقیقتاً اسم شهریت به او داده‌اند یک قصبه بزرگی است، عمارتی از بناهای اتابکان لرستان مشهور به فلک‌الافلاک و هشت بهشت در شرق شهر لرستان بنا شده محمد علی میرزای دولتشاه، این عمارت راتعمیر کرده و سربازخانه و غیره و غیره بسیار خوب ساخته اگر چه بعد از او هم شاهزادگان بزرگ حاکم شدند.هیچ کدام اقدامی برای آبادی این بنا نکردند نمی‌دانم جواب خلق خدا را چه خواهند داد من به جز تل خاکی چیزی ندیدم فوراً حکم به تعمیر انجام نمودم و بیست هزار تومان برای خرج آن بناها دادم. [۷] در شماره ۳۴۳ روزنامه لرستان مورخ ۱۲۷۴ هجری قمری در مورد تعمیرات انجام گرفته در زمان احتشام الدوله نوشته‌اند که: قلعه خرم‌آباد و باغ سروستان علی آباد که به مرور دهور از حلیی عمارت و آبادی افتاده و چنان قلعه بلند و باغ بهشت مانند، بایر و بی‌رونق افتاده بود، نواب مستطاب شاهزاده والاتبار احتشام الدوله دو سه سال است در صدد تعمیر آبادی آنجا برآمده‌اند تا در این اوقات تعمیر قلعه صورت اتمام و انجام یافته به طوری که به حسب شکوه و آراستگی و استحکام خیلی بهتر از اول شده و همچنین باغ سروستان اگر چه سروهای قدیم او از بی نظمیهای سابق اغلب خشکیده و مقطوع گردیده بود. ولی از سایر اشجار مثمره و غیر مثمره حسب الحکم نواب معزی الیه غرس نمودند و بالفعل باغ مزبور سبز و خرم و اشجار مثمره او نیز به ثمر نشسته کمال خضرت و صفا دارد.[۸] بهترین توصیفی که از قلعه فلک‌الافلاک صورت گرفته و وضعیت آن را در دوره قاجار به خوبی نشان می‌دهد توصیفی است که احتمالاً توسط یکی از مأموران اعزامی به لرستان در حوالی سال ۱۳۰۰ هجری قمری در کتاب جغرافیای لرستان پیشکوه و پشتکوه به نگارش آمده‌است: پنجره های بیرونی قلعهدر کنار بلده، قلعه عمارات دیوانی واقع است، اصل قلعه در بالای تپه واقع شده به قدر شصت ذرع ارتفاع دارد و سه طرف آن کوه و کمر است و راهی ندارد مگر از طرف دیگر که خاک است. قلعه را که در بالای تپه ساخته‌اند و حصار آن را بالا برده‌اند بیراه شده‌است. راه قلعه از جانب جنوبی تپه‌است و کمر را بریده از سنگ و گچ فرش کرده‌اند. در زمانی که ولات (والیان) در لرستان بدون رویه و بدون استحقاق استیلا داشته‌اند و به خیالات فاسده حرکت می‌کردند، این قلعه چندان عمارتی نداشت جز دو سه برج که نشیمن بوده و حصار چند انبار ساخته بودند. در زمان خاقان مغفور (فتحعلی شاه قاجار) که دولت قوام گرفت، حکومت لرستان تفویض به نواب محمد علی میرزای (فرزند بزرگ فتحعلی شاه قاجار) مرحوم شد. بالای همان تپه را عمارت و برج و خلوت متعدده و حصار محکم و حمام و غیره از جمله یک اطاق در سر برجی ساخته و فلک‌الافلاک نام نهاده‌اند و از تمام عمارات قلعه بلندتر است و مسلط است بر تمام شهر و بلوک خرم‌آباد. جایی با صفا بوده و اکنون تمام عمارات مخروبه شده و سقف اطاقها ریخته و نزدیک به انهدام است، از زمان خاقان مغفور الی حال، تعمیر درستی در این قلعه نشده و یک وقتی میرزا ابوطالب خان مرحوم اندک مرمتی کرد و در همان جا منزل داشته. بعد از آن سال به خرابی افزوده خاصه زمانی که چند سال قبل می‌گویند فوج همدانی در لرستان ساخلو بوده در همین قلعه منزل کرده اکثر تیرها را سوزانیده‌اند و حال آن که در لرستان هیزم قیمت ندارد، بدون اغراق در بعضی از جاها از برای یک من چوب یک طاقی که با دویست تومان زده نمی‌شود، خراب کرده‌اند. در میان قلعه، در زمان قدیم، چاهی که دهنه آن سه ذرع است، کمر را تراشیده و سنگ را بریده به آب رسانیده‌اند و از سرابی که مابین تپه‌است به دلو آب می‌کشیده‌اند و از برای مصارف سکنه قلعه و باغچه و حمام، مخارج زیادی به این چاه شده و از برای همان اوقات که ملوک الطوایف و بی نظمی در همه جا بوده‌است، خیلی نافع و مفید بوده. قلعه‌یی هم در پایین این قلعه کشکولی شکل ساخته شده، دور آن یک خمس فرسخ است و دو درب دارد. یکی به جنوب و دیگر به شمال باز می‌شود [۹] بروج متعدده دارد، یکی از آن بروج معروف به برج سنگی است که تماماً با گچ و آجر و سنگ تراش است، بسیار متین و محکم است. در سال دوم فرمانفرمایی حضرت مستطاب والا ظل السلطان [۱۰] دامت شوکته در بالای آن مختصر کلاه فرنگی مانند جای با روح و صفا ساخته و یک ثلث از بدنه و بروج قلعه که خیلی مخروبه بود تعمیر خوبی نمودند و بروج دیگر که مسمی به دوازده برج است نیز با سنگ و آجر ساخته شده و از این دوازده برج تا برج سنگی که تقریباً دو ثلث از بدنه قلعه‌است، مخروبه‌است و تعمیر شده و اگر به همین زودیها تعمیر نشود منهدم می‌شود. عمارات دیوانی و توپخانه و سربازخانه و اصطبل توپخانه و چاپارخانه، آسیاب و بعضی از اراضی مخروبه در میان این حصار است.[۱۱] این نوشته ارزشمند نکات مبهم و زوایای تاریکی از وضعیت گذشته قلعه را تا حدودی روشن می‌کند، توصیف حصار و ذکر اسامی برجهای قدیمی قلعه از جمله برج سنگی، راه دسترسی، محدوده حصار، دیوانخانه، به همراه گزارش و نقشه‌های هیئت چریکف و عکسهای قدیمی می‌توانند در به دست آوردن تصویری روشن تر و واقعی تر از دژ و قلعه فلک‌الافلاک نزدیک کنند. معین‌السلطنه که در سال ۱۳۳۴ قمری به نگارش جغرافیای لرستان پرداخته در خصوص قلعه فلک‌الافلاک نوشته‌است: این قلعه از بناهای خیلی قدیم است ولی در هر عصر و زمانی تغییری در او پیدا شده و تصرفاتی در او شده، قلعه مزبور در روی تپه‌ای که طبیعی است ساخته شده و تپه مزبور مخلوط به سنگ و خاک است و تقریباً سی ذرع ارتفاع دارد. بنایی که ساخته شده یک طرف او هم به بیرون بنا راه ندارد زیرا که سنگ است. ولی سه طرف دیگر به بیرون بنا چون خاک است راه دارد. برجهای بلند خیلی محکم داشته از جمله برجی که از تمام بروجات ارتفاع او زیادتر است مشهور به فلک‌الافلاک است. روی آن برج اطاقی بوده که سه درب داشته و منظره با صفایی بوده. رودخانه و باغات در پایین برج مزبور واقع، بلوک شهر از طرف شمال و جنوب پیدا، سایر بروجات هم اطاقهای متعدد در روی آنها ساخته بوده، اندرونی و بیرونی و حمام و طویله و محبوسخانه در میان محوطه قلعه مهیا بوده.[۱۲] فلک‌الافلاک در سفرنامه‌ها [ویرایش]سرهنری راولینسون[۱۳] که در سال‌های ۱۲۴۹ تا ۱۲۵۵ قمری در ایران به سر می‌برده و لرستان را به صورت کامل دیده‌است، ضمن عبور از خرم‌آباد، قلعه فلک‌الافلاک را چنین وصف کرده‌است: صخره بزرگ و منفردی با محیط تقریبی ۹۰۰ متر قرار دارد. این صخره دارای شیب تندی است و در نزدیکی قلعه آن چشمه آبی جریان دارد. این قلعه خرم‌آباد است که در قسمت پایین دور تا دور آن دیوار دو لایه‌ای کشیده شده و قصری که بر بالای آن ساخته شده از استحکامات نیرومند برخوردار است. این کاخ که بانی آن ” محمد علی میرزای دولتشاه” است، ساختمان بسیار زیبایی است که در داخل آن استخر (حوض) بزرگی به طول ۶۰ متر و عرض ۴۰ متر قرار دارد که از چشمه آب می‌گیرد. کاخ و ساختمانهای مجاور آن همگی در داخل قلعه قرار دارند و ضمناً باغی نیز وجود دارد. خرم‌آباد که سردر پای قلعه و در سمت شمال غربی آن قرار دارد شهر جدید و کوچکی است که جمعیت آن تقریباً ۱۰۰۰ خانوار می‌باشد. رودخانه کم عمق و عریضی در جنوب شرقی شهر و قلعه که پایتخت اتابکان لر کوچک بوده در جریان است.[۱۴] در سال ۱۲۵۷ هجری قمری زمانی که بارون دوبد جهانگرد روس از خرم‌آباد دیدن کرد قلعه را اینگونه توصیف کرد که با شش قبضه توپ از دژ قلعه دفاع می‌شده‌است، به گفته وی پس از آن که محمد شاه قاجار به سلطنت می‌رسد بلافاصله دستور می‌دهد تا بخش اعظم توپهای ولایات مختلف ایران را در پایتخت متمرکز کنند، اما به توپهای قلعه فلک‌الافلاک که از ایام محمدعلی میرزا در این جا نصب شده‌اند دست نمی‌زند.[۱۵] ادموندز در ۷ سپتامبر ۱۹۱۷ (میلادی) در یادداشتهای سفر خود در مورد قلعه فلک‌الافلاک نوشته‌است: کاخ و آنچه مربوط به آن است به صورت تأسف آوری رو به زوال است. سر طویله، سربازخانه و توپخانه آن ویران شده‌است. حیاط کاخ که یک استخر مربع شکل در آن قرار دارد به آن خرابی نیست ولی وضع خوبی هم ندارد. یک ردیف اطاق که در شرق حیاط قرار دارند قبلاً دیوانخانه بوده‌است یعنی جایی که حکمران می‌نشست [۱۶] فلک‌الافلاک در زمان پهلوی [ویرایش] فلک‌الافلاکدر دوران پهلوی اول ساختمان‌هایی جهت اصطبل و سربازخانه و ستاد لشکر ۵ ارتش در محدوده حصار ۱۲ برجی احداث گردید که دو ساختمان از مجموعه ساختمانهای مذکور در محوطه سپاه باقیمانده‌است و ساختمان دیگر که معروف به ساختمان اصطبل بود در سال ۱۳۷۸ توسط سپاه پاسداران تخریب گردید. همچنین دو ساختمان دیگر از مجموعه ساختمانهای مربوط به آن دوره در محدوده فعلی دانشگاه لرستان باقی مانده‌است که یکی از آنها محل برگزاری کلاسهای درس در دو طبقه و در فهرست آثار ملی به شماره ۳۷۶۵ به ثبت رسیده‌است. قرینه همین ساختمان در سال ۱۳۷۳ توسط دانشگاه لرستان تخریب و به جای آن دپارتمان شیمی احداث شده‌است و ساختمان دوم یک طبقه‌است که به عنوان محل بانک از آن استفاده می‌شود. ساختمانها با طول شرقی غربی ساخته شده‌اند، و علاوه بر اینها بنای دیگری از این دوران در محل فعلی باشگاه افسران باقیمانده‌است که به شکل نامطلوبی با آستری از سیمان سفید روی آن را پوشانده‌اند. ویژگی قابل توجه بناهای مذکور یک دست بودن با بافت تاریخی اطراف قلعه و نموداری از تاریخ یک دوره از معماری ایران است که آن را می‌توان معماری ایرانی – فرنگی نامید. با این حال ساختمانهای مذکور از ویژگیهای قابل توجه زمان خود برخوردارند که به طور کلی می‌توان به کاربرد پلان متقارن، استفاده از درز انبساط، آجرکاری پرکار به صورت برجسته در ساختمان دانشگاه و همچنین سقفهای شیروانی پوش نام برد. زیباترین ساختمان این مجموعه ساختمان دانشگاه است که توجه هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند. در دوران پهلوی اول مجموعه حصار ۱۲ برجی و قلعه به پادگان نظامی تبدیل گردید و قلعه فلک‌الافلاک تا سال ۱۳۳۰ به محل نگهداری مهمات لشکر ۵ مخصوصاً مین و مواد منفجره و مهمات تبدیل گردید که در همان سال مهمات ذخیره شده را خارج کردند و قلعه را برای پذیرایی تبعیدیها آماده ساختند[۱۷] قلعه فلک‌الافلاک در این زمان به محل نگهداری زندانیان سیاسی تبدیل گردید، فضای داخلی تالارهای قلعه به همین منظور دستکاری شد. معروف است که در وسط تالارها کانالی کنده شده بود و زندانیان از دو طرف کانال در یوغهای خود پای در کانال داشتند. مهم‌ترین اتفاقی‌که در سال ۱۳۳۸ خورشیدی اتفاق افتاد تخریب برج جدید ساز (برج شمال غربی) بر اثر زلزله بود. استفاده از قلعه به عنوان زندان تا سال ۱۳۴۷ ادامه یافته و در سال ۱۳۴۸ به مدت کوتاهی به بایگانی راکد ارتش تبدیل شد. در همین سال به عنوان یک بنای تاریخی به اداره فرهنگ و هنر لرستان واگذار گردید و به شماره ۸۸۳ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۵۴ نمایشگاه منطقه‌ای مردم‌شناسی لرستان در این محل گشایش یافت و در سال ۱۳۵۶ با گشایش موزه مفرغهای لرستان به کار خود ادامه داد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ [ویرایش] قلعه فلک الافلاکدر سال ۱۳۶۳ پس از شروع جنگ و به منظور امنیت، اشیای موزه جمع‌آوری گردید و پس از جنگ با مرمت بخشی از بنا نمایشگاه عکس و سنگ و سفال افتتاح گردید، در سال ۱۳۷۶ موزه باستانشناسی افتتاح گردید ولی به علت ضعف در شرایط و امکانات مورد نیاز تا سال ۱۳۷۸ راه‌اندازی نشد. در همین سال بخش شمالی حیاط اول به چایخانه سنتی تبدیل گردید و در سال ۱۳۷۹ آزمایشگاه مرمت آن تجهیز و به بخش جنوبی حیاط اول به برج نوساز منتقل گردید، هم اکنون موزه مردم‌شناسی آن در بخش جنوبی حیاط دوم راه‌اندازی شده‌است .[۳] حضور سپاه پاسداران [ویرایش]پس از انقلاب ۵۷ سپاه پاسداران با ایجاد یک پادگان نظامی در جنوب قلعه فلاک‌الافلاک ضمن اشغال اطراف این بنای ملی در روند آزاد سازی حریم قلعه و ثبت جهانی آن اخلال ایجاد کرده است.[۴][۳]طبق برنامه دفتر منطقه‌ای اسکان بشر سازمان ملل متحد خرم‌آباد به عنوان یک شهر نمونه گردشگری انتخاب شده است. این انتخاب به منظور اجرای طرح توسعه پایدار شهری بر مبنای گردشگری است. محور اجرای این طرح قلعه فلک الافلاک است و ساماندهی فضای اطراف این قلعه و همچنین طرح مرمت و حفاظت از سایر آثار باستانی سطح شهر خرم‌آباد نیز جزء این طرح محسوب می شود.[۱۸][۱۹][۲۰] ویژگی‌ها [ویرایش]احداث بنا بر فراز صخره‌های سنگی و اشراف کامل آن بر دره تاریخی خرم‌آباد و نیز جاری شدن چشمه پر آب گلستان از دامنه شمالی تپه از ویژگی‌های اصلی بنا به شمار می‌آیند. از سوی دیگر نزدیکی بنا با غارهای پیش از تاریخ دره خرم‌آباد و دیگر آثار دوران تاریخی مانند سنگ نبشته، مناره آجری، آسیاب گبری، پل شاپوری و گرداب سنگی بیانگر پیوستگی تاریخی قلعه با آثار یاد شده می‌باشد. نام‌شناسی [ویرایش]فلک‌الافلاک در لغت به معنای «سپهر سپهران» است.[۲] قلعه فلک‌الافلاک با نام‌های گوناگونی در طول زمان شناخته شده‌است. دژ شاپورخواست، سابر خواست، قلعه خرم‌آباد، دوازده برجی و کاخ اتابکان از آن جمله‌اند. قلعه خرم‌آباد از دوره قاجار به بعد با نام فلک‌الافلاک ضبط شده‌است. با توجه به اینکه ممکن است دوازده برجی، اشاره‌ای به دوازده برج فلکی باشد، ممکن است نام فلک‌الافلاک نیز از همین جا ریشه گرفته باشد. معماری [ویرایش] برج جنوب غربیمعماری کنونی بنا، بیانگر الحاقات فراوانی است که در دوران‌های گوناگون بدان افزوده شده، بیشترین این تحولات مربوط به دوره صفویه تا قاجار می‌باشد. بر اساس مدارک تصویری تا حدود یکصد سال پیش بارویی دوازده برجی در پیرامون بنای فعلی وجود داشته، که اکنون آثار این برج از آن در محوطه شمال غربی قلعه، قابل مشاهده‌است. وسعت تقریبی بنا ۵۳۰۰ متر مربع، شامل ۸ برج دو صحن و ۳۰۰ جان پناه می‌باشد. ارتفاع بلندترین دیوار تا سطح تپه ۲۳ متر و مصالح آن از سنگ آجر، خشت و ملات گچ و آهک است. ورودی بنا به سمت شمال و در بدنه برج جنوب غربی تعبیه شده که پس از گذر از راهرو ورودی به حیاط اول وصل می‌گردد. ورودی قلعه فلک‌الافلاک در جبهه شمالی و در برج جنوب غربی به عرض ۱۰ متر و ۲۰ سانتیمتر و ارتفاع سه متر ساخته شده و در ساخت این بنا از مصالحی چون خشت، آجر (قرمز و بزرگ)، سنگ و ملات استفاده شده‌است.[۲] پلان بنای این قلعه تاریخی به صورت هشت ضلعی نامنظم است.[۲] حیاط اول [ویرایش]ابعاد این حیاط که جهت شمالی، جنوبی طراحی شده ۲۲/۵×۳۱ متر است. پیرامون آن از چهار برج تشکیل شده که دو برج آن در شمال و شمال غربی و دو برج دیگر در جنوب و جنوب غربی قرار دارد. حیاط اول قلعهحمام قدیمی [ویرایش]حمام قلعه در ضلع شمالی حیاط اول و در نزدیکی چاه قلعه قرار داشته‌است. این حمام تا اواخر دوره قاجار قابل استفاده بوده و اکنون آثاری از آن مانند تنبوشه‌های سفالی، نقش‌های آهک بری و کانال‌های زیر زمینی قابل مشاهده‌است. چاه قلعه [ویرایش]در شمال شرقی حیاط اول و در پشت یک طاق نمای بلند، چاه آب قلعه قرار دارد. عمق این چاه که بیشتر آن با برش صخره به سرچشمه آب گلستان راه یافته نزدیک به ۴۰ متر است. در گذشته آب مورد نیاز ساکنین دژ از همین چاه تامین می‌شده‌است و اکنون نیز قابل بهره‌برداری است. حیاط دوم [ویرایش]ابعاد این حیاط در جهت شرقی، غربی طراحی شده ۲۱×۲۹ متر است و همانند حیاط اول از چهار برج تشکیل می‌گردد. در چهار جهت این حیاط تالارهای بزرگی قرار دارد که به یکدیگر راه دارند و اکنون به موزه تغییر کاربری یافته‌اند. از نکات قابل تامل در معماری بنا، وجود گریزگاه مخفی در ضلع جنوبی و فضاهای زیر زمینی در ضلع شمال و شرق آن می‌باشد. قلعه در متون تاریخی [ویرایش]در متون تاریخی از قلعه فلک‌الافلاک با نامهای گوناگونی مانند دژ شاپورخواست، دز بر، قلعه خٌرمآباد، قلعه دوازده برجی از آن یاد شده‌است. فلک‌الافلاک که در لغت به معنی سپهر سپهران یا فلک نهم است عنوانی ایست که در دوره قاجار به این بنا اطلاق شد و اکنون نیز به همین نام مشهور است. مرمت قلعه [ویرایش]در نیمه ابتدایی سال ۱۳۸۹ فصل اول مرمت قلعه فلک‌الافلاک با هدف حفاظت و مرمت این اثر باستانی از طرف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان لرستان به اتمام رسید. در این طرح مرمت آب‌روهای کف حیاط با سنگ تراشیده شده به ضخامت ۶ سانتیمتر، بندکشی و تعویض آجرها، دوباره چینی کنگره‌های تخریب شده و قوس طاق‌های قلعه و همچنین مرمت مهار در و پنجره های ورودی قلعه به اتمام رسید.[۲۱] نگارخانه [ویرایش]فلک‌الافلاک فلک‌الافلاک یا دژشاپوری قلعه فلک‌الافلاک در شب فلک‌الافلاک نماد شهر خرم‌آباد راه دسترسی به قلعه درب ورودی دور نمای خرم‌آباد بر فراز قلعه خرم‌آباد از درون پنجره قلعه

نظرات[۰] | دسته: فرهنگی | نويسنده: yahya abdovali | ادامه مطلب...

 
تصاویرشهید حسن تهرانی مقدم پيوند ثابت

نظرات[۰] | دسته: فرهنگی | نويسنده: yahya abdovali | ادامه مطلب...

 
دیدارخلبانان حمله اچ۳باحضرت امام پيوند ثابت

عنوان «حمله به H3» یا «حمله به الولید» برای نسل سوم انقلاب اسلامی چندان آشنا نیست؛ شاید این عبارت را فقط یکبار و آن هم در فیلم های سینمایی هفته دفاع مقدس در تلویزیون شنیده باشند و به این فکر نکرده باشند که آنچه در قاب شیشه‌ای دیده‌اند روزی در عالم واقع توسط خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به وقوع پیوسته است. عملیاتی که این خلبانان برای انجام آن، مسافتی سه برابر حد عادی را طی کردند و در مرز عراق و اردن، بیش از ۴۸ هواپیما و تجهیزات نظامی پیشرفته رژیم بعث عراق را سرنگون کردند.
برای ما جذاب بود تا در مورد این عملیات بیشتر بدانیم و از جزئیات آن مطلع شویم؛ ایام دفاع مقدس فرصت خوبی بود تا به این کنجکاوی پاسخ دهیم و با خلبانان این عملیات مهم به گفت و گو بنشینیم. آنچه در پی می‌آید، گفت و گوی پایگاه اطلاع رسانی و دیدار خلبانان حمله به اچ3 با حضرت امام، سه روز پس از عملیات

 

خبری جماران با سرتیپ۲ خلبان «فرج الله براتو پور» لیدر دسته پروازی عملیات مذکور است. وی در این مصاحبه از حال و هوای انقلاب، آغاز جنگ و ملاقاتش با امام(س) پس از انجام عملیات می‌گوید:

 

 

 

آقای برات پور! لطفا در ابتدا بفرمایید که از چه زمانی وارد نیروی هوایی شدید و تحصیلات خود را در کجا گذراندید؟

 

بنده در سال ۱۳۲۴ در کنگاور متولد شدم و دو سال داشتم که به کرمانشاه رفتیم و تا مقطع دیپلم در آنجا درس خواندم. بعد از دیپلم به دانشکده خلبانی آمدم و در مهر ۱۳۴۷ پس از گذراندن تحصیلات در ایران و آمریکا به درجه ستوان دومی نایل شدم که بعد از آن شروع به پرواز با هواپیمای F5 در رادارهای تاکتیکی کردم. تا سال ۱۳۵۱ با آن هواپیماها ۱۰۰۰ ساعت پرواز داشتم. از آن سال به بعد پرواز با هواپیمای F4 را آموزش دیدم. مهر سال۱۳۵۷ هم برای آموزش های مدیریتی به امریکا رفتم و دو ماه مانده به انقلاب به کشور برگشتم.

 

 

 

می‌توانید از حال و هوای انقلاب در آن ایام و بازتابی که در میان خلبانان داشت، برای ما بگویید؟

 

وقتی ما می‌خواستیم به ایران بیاییم؛ یکی از مدیران آمریکایی ما که رابط میان نیروی هوایی و ارتش آمریکا بود، نزد ما آمد و گفت «شما افسر ارشد هستید؛ انقلاب در حال پیروزی است. ما به شما کار می‌دهیم و شما می‌توانید برای فروختن منزل و جمع کردن وسایل زندگی به ایران بروید و برگردید». اما من قبول نکردم و گفتم وطنم ایران است و حتی اگر بمیرم، دوست دارم آنجا باشم.

 

 

 

دقیقا کی برگشتید؟

 

آبان ماه. اوایل آذرماه هم در پایگاه ششم شکاری بوشهر مشغول شدم. انقلاب هم در جریان بود و در نزدیکی پیروزی، یک روز در میدان صبحگاه همه بچه‌‌ها شروع به “مرگ بر شاه” گفتن کردند. وقتی انقلاب پیروز شد، چون من دوره‌های مدیریت نگه‌داری را در آمریکا دیده بودم، مرا به جای شهید کشواد که معاون لجستیکی پایگاه بوشهر انتخاب کردند. آن سمت آن زمان با توجه به خواسته‌های پرسنل، کار پرمشغله‌ای بود. بعد از یکسال، پس از جریانات پاوه که شهید نوژه شهید شد، سرلشکر باقری فرمانده وقت نیروی هوایی از من خواست که به همدان بروم. او بلافاصله هواپیمایی به بوشهر فرستاد و من با خانواده به همدان رفتم. در همدان هم معاون لجستیکی بودم و هم اینکه پرواز می‌کردم؛ تا اینکه کودتای نوژه اتفاق افتاد و از آن پس معاونت عملیاتی پایگاه را هم بر عهده گرفتم (یعنی همزمان مسئولیت دو معاونت را داشتم). تا اینکه در روز ۳۱ شهریور حمله عراق اتفاق افتاد. البته ما از قبل اطلاع داشتیم و از چهار پنج ماه قبل هواپیماهای پایگاه‌های مختلف شکاری گشت می‌زدند و بر اساس مشاهدات، به تهران گزارش می‌دادیم که عراق در حال جاده سازی و سنگربندی در مرز است.

 

 

 

یعنی شما مطمئن بودید که جنگ اتفاق می‌افتد؟

 

بله، ما در اول شهریور ماه مطمئن بودیم که جنگ اتفاق می‌افتد و گزارش آن را هم داده بودیم که عراق آماده جنگ است. حتی در آن ایام عراق برخی نقاط مرزی ما را گرفته بود و برخی مواضع مانند شهر مهران، پاسگاه‌ها و… را نیز هدف قرار داده بود. اما مسئولان توجهی به این اخبار نمی‌کردند. حتی یکبار ۶ فروند هواپیما با لیدری خودم و به دستور فرماندهان ارتش نقطه‌ای را بمباران کردیم تا نیروی زمینی برود آن را پس بگیرد، اما آنها عقب نشینی نکردند. دلیل این بود که ما در ارتش فرماندهی قوی نداشتیم و در تقسیم نیروها مشکل بود. مثلا یک نیروی فنی، به آشپزخانه رفته بود! در سطح فرماندهی هم خیلی از فرماندهان جابجا و برخی نیز اعدام شده بودند. بنابراین سیستم ارتش به هم خورده بود. در حالی که اگر ارتش در آن زمان قدرت و نظم فعلی را داشت عراق جرات نمی‌کرد به ایران حمله کند. در طول تاریخ می‌بینیم که هرگاه وحدت ضعیف شده و اختلاف زیاده شده است، دشمنان به ما حمله کرده اند. در آن هنگام هم صدام فکر کرد مردم با نظام نیستند، نیروهای مسلح هم ضعیف هستند و ظرف یک هفته به تهران می‌رسند. اما وقتی حمله اتفاق افتاد همه ملت حواس‌شان جمع شد. اصلاً چرا آمریکا الآن به ایران حمله نمی‌کند؟ زیرا ملت ما با هر گرایش و سلیقه ای، در هنگام جنگ مقابل دشمن  متحد می‌شوند. ما خلبانانی داشتیم که از ارتش اخراج شده بودند، اما وقتی جنگ شد همه برگشتند و گفتند هیچ پولی نمی‌خواهیم و فقط می‌خواهیم برای کشورمان بجنگیم. آن روزها تمام فشار جنگ هم روی نیروی هوایی بود که متاسفانه اسمی هم از آن نیست. نیروی هوایی روزانه حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ سورتی پرواز انجام می‌داد. من که مسئول پایگاه همدان بودم، یادم است در یک روز ۱۰۵ سورتی پرواز انجام دادیم. پس بی‌خود نبود که عراق در یک باتلاق گیر کرد؛ این نیروی هوایی بود که ارتش عراق را زمین گیر کرد. در حالی که در حالت عادی یکی از وظایف نیروی هوایی حمایت از نیروی زمینی است و کار اصلی اش برتری هوایی و هدف قرار دادن فرودگاه‌ها، پایگاه‌های هوایی؛ مخابرات و.. است. اما به خاطر اینکه ما در نیروی هوایی بیش از حدود وظایف کار کردیم، در همان  ماه اول جنگ بیشترین تلفات را دادیم و بعد از آن بود که نیروی زمینی و سایر نیروها مانند بسیجی های عزیز که قهرمانان و دلاوران جنگ بودند، وارد شدند.

 

 

 

بعد از پایگاه همدان، مسئولیتهای دیگری پیدا کردید؟

 

بعد از آن در مهرماه سال ۱۳۶۰ جانشین پایگاه ششم شکاری بوشهر شدم. سال ۱۳۶۲ به دانشکده فرماندهی ستاد رفتم و سپس به مدت دو سال فرمانده پایگاه همدان شدم. بعد از آن به مدت ۵ سال و نیم فرمانده منطقه هوایی شیراز بودم و در آخر هم به مدت ۴ سال ونیم رئیس اداره بازرسی نیروی هوایی شدم تا این که بازنشسته شدم.

 

 

 

عملیات حمله به H3 چه زمانی انجام شد؟

 

آن عملیات در ۱۵ فروردین ۱۳۶۰ انجام شد. این عملیات دو بار دیگر می‌خواست انجام شود که نشد؛ دفعه اول در آبان ماه ۵۹ بود و به دلیل لو رفتن؛ در میانه انجام، متوقف شد. مرتبه دوم هم رهبری دسته با سرهنگ گلچین فرمانده پایگاه همدان و از بهترین خلبانان آن دوره بود. در مرحله سوم، شهید فکوری، بنده و سرهنگ گلچین و یکی دیگر از دوستان را خواست و گفت که این عملیات باید انجام شود.

 

 

 

اصلا هدف آن عملیات چه بود؟

 

ما اطلاع پیدا کرده بودیم که عراق یک‌سری از هواپیماهای ساخت انگلیس با ارزش خود را در ۳ پایگاه نزدیک مرز اردن مستقر کرده است تا در وقت لزوم از آنها استفاده کند. آن هواپیماها عبارت بود از هواپیمای استراتژیک توپولوف ۲۲ که می‌توانست از بغداد برود و مشهد را موشک باران کند و برگردد، میگ ۲۵، سوخو ۲۴، میگ۲۲ و… . ما برای این کار ۲ هزار کیلومتر باید می‌رفتیم و ۲ هزار کیلومتر هم برمی‌گشتیم؛ از طرفی در سوریه هم نمی‌توانستیم فرود بیاییم و باید برمی‌گشتیم. فرماندهان جنگ هم مخالف سوخت‌گیری در سوریه بودند و لذا باید در شرق و غرب عراق خودمان دو بار از هواپیمای مادر در ارتفاع پایین سوخت گیری می‌کردیم. در نهایت این عملیات حدود ۴۵۰ دقیقه طول کشید و خدا را شاکریم که لطف او شامل حالمان شد و با وجود طی کردن این مسیر طولانی توانستیم دشمن را غافل‌گیر کنیم و تازه وقتی که آنجا را زدیم، عراق فهمید. البته یکی از هواپیماها با خلبانی شهید خزایی هنگام برگشت به دلیل مشکل فنی در تبریز فرود آمد.

 

 

 

آقای برات پور! ارتباط معنوی خلبانان و اعضای نیروی هوایی با حضرت امام(س) چگونه بود؟ آیا با ایشان دیدار داشتید؟

 

ایشان در جریان ماموریت‌ها بودند. ما روز ۱۸ فروردین یعنی سه روز بعد از عملیات به دیدن امام رفتیم، بنده، شهید فکوری و سرهنگ بهرام هوشیار از طراحان عملیات در این دیدار حضور داشتیم. من در آن دیدار نقشه‌ای را باز کردم و محل رفت و برگشت و جزئیات عملیات را بر روی نقشه نشان دادم. ایشان خیلی خوشحال و شاد بودند و دعا کردند. حضرت امام در قلب ماست؛ علاقه به امام را بر اساس ظاهر افراد نمی‌توان تشخیص داد، بلکه این علاقه باید در قلب هرکس جای داشته باشد. من در آن دیدار جلوی پای ایشان نشستم و می‌خواستم عکس بگیرم که ایشان گفتند بیا کنارم بنشین و عکس بگیر. بعد از آن عکس تکی، بقیه هم آمدند و عکس دسته جمعی گرفتند. اما من اولین نفری بودم که در آن جمع روی ماه ایشان را بوسیدم. یکی از خلبانان حاضر در عملیات به نام آقای حیدر صفری همین دیروز به من گفت که حضرت امام به شهید بابایی گفته بودند که «من هرچه در مورد این عملیات بیشتر فکر می‌کنم، بیشتر به اهمیت آن پی می‌برم».

 

 

 

 چه هواپیماهایی در عملیات شرکت داشتند؟

 

مجموعا ۵۴ هواپیما از ۴ پایگاه هوایی در عملیات شرکت داشتند. از پایگاه اصفهان هوایمای F14 بود که در مرز پاسداری می‌دادند، ۴ هواپیمای مادر جمبوجت ۷۴۷ از تهران که بنزین می‌دادند (دو فروند در شرق عراق و دو فروند دیگر در غرب عراق) و هواپیمای شنود C130 روی دریاچه ارومیه گشت می‌زد تا حملات احتمالی عراق را اطلاع دهد. از پایگاه همدان هواپیماهای F5 و از پایگاه تبریز نیزF4 در عملیات شرکت داشت که عملیات ایذایی انجام می‌دادند (توسط شهیدان اردستانی، توکلی و آقای شفیع حسینی پور که اکنون در قید حیات هستند) و پایگاه کرکوک را زدند تا فکر کنند هدف اصلی کرکوک بوده است. به دلیل همین عدم تشخیص عملیات اصلی دو تن از نیروهای پدافند هوایی عراق توسط صدام اعدام شدند. مجموعا حدود ۱۱۵ کادر پروازی در عملیات شرکت داشتند. برای اولین بار بود که در دنیا در ارتفاع پایین از هواپیما سوخت گیری شد و حتی در پیشرفته ترین کشورهای دنیا چنین عملیاتی امکان انجام نداشت. در آن عملیات ۴۸ فروند هواپیمای عراقی، دو آشیانه و دو رادار از بین رفت. اما الحمدلله ما آسیب چندانی ندیدیم و کسی هم شهید نشد. واقعا در آن روزها همه دنیا در مورد آن عملیات صحبت می‌کردند.

 

 

 

شما ملاقات دیگری با امام نداشتید؟

 

خیر، همان یک ملاقات بود. اما یک خاطره جالبی دارم که بیان می‌کنم. یکبار من فرمانده پایگاه همدان بودم که اخبار اعلام کرد، نمایندگان اقلیت‌های مذهبی به ملاقات امام رفتند. من به دوستان گفتم «حتی اقلیتهای مذهبی هم سالی یکبار به دیدن امام می‌روند، اما ما محرومیم؛ چقدر ما بدبختیم!» همان شب امام به خواب من آمد و به شانه‌ام زد و گفت «پسرم تو همیشه با من هستی!» بعد از آن خواب دیگر هوس نکردم به دیدن امام بروم!

نظرات[۰] | دسته: فرهنگی | نويسنده: yahya abdovali | ادامه مطلب...

 
عملیات اچ۳ پيوند ثابت

نظرات[۰] | دسته: فرهنگی | نويسنده: yahya abdovali | ادامه مطلب...

 
عملیات اچ۳ پيوند ثابت

عملیات اچ-۳، که از آن به عنوان حمله به اچ-۳ نیز یاد می‌شود، یکی از عملیات‌های هوایی در جنگ ایران و عراق بود. طی این عملیات فانتوم‌های نیروی هوایی ارتش ایران در تاریخ ۴ آوریل ۱۹۸۱ (۱۵ فروردین ۱۳۶۰) پایگاه هوایی الولید را در غربی ترین نقطه عراق در مرز مشترک عراق و اردن بمباران کردند و آنرا منهدم ساختند. در این عملیات بیش از ۴۸ هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ ۲۳، سوخو ۲۰، تییو ۱۶، تییو ۲۲)بودند از بین رفتند.[۱]

محتویات

 [نهفتن

شرح عملیات [ویرایش]

در تاریخ ۴ آوریل، ۶ فروند جنگنده اف-۴ ئی و ۲ فروند جنگنده اف-۴ دی با کمک دو فروند هواپیمای سوخت‌رسان بوئینگ ۷۴۷ و بوئینگ ۷۰۷ موفق شدند از مرز هوایی سوریه با عراق وارد محدوده هوایی عراق شده و عملیات را موفقیت‌آمیز به انجام برسانند.[۲] این عملیات از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیات‌های هوایی جهان به شمار می‌رود.[نیازمند منبع]

در سال ۱۹۸۱ منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب‌افکن‌های خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آ نها بر روی باند فرودگاه به یکی از پایگاههای سه گانهٔ اچ (اچ۳ یا الولید) در دورترین نقطهٔ غرب این کشور منتقل ساخته‌است.

هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه می‌بایست از مرزهای خاوری عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ ۳ می‌رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می‌گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشک‌های زمین به هوا و توپ‌های ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامهٔ عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن می‌ساختند.

قرار بود ۸ فانتوم، از پایگاه شکاری نوژه به فرودگاه ارومیه به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستان‌های مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می‌کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه خود را به اچ ۳ برسانند. در تمام طول مسیر هواپیماها می‌بایست در ارتفاع پایین (۲۰ تا ۳۰ متری) پرواز می‌کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. به علاوه باید دو مرله عملیات سوختگیری هوایی انجام میگرفت چراکه طول مسیر سه برابر برد هواپیماهای ایرانی بود. به همین دلیل دو فروند بویینگ ۷۴۷ برای رساندن سوخت به فانتوم‌ها از فرودگاه تبریز برخاسته و با آنان همراه می‌شد که باید در بالای دریاچه ارومیه مرحله اول سوختگیری انجام میگرفت.همزمان دو فروند هواپیمای سوخت رسان دیگر از فرودگاه دمشق در سوریه بلند شده و مرحله دوم سوختگیری هوایی در خاک سوریه انجام میگرفت. طبق برنامه ریزی عملیات، پس از هر نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر می‌کردند تا فانتوم‌ها عملیاتشان را بر فراز اچ ۳ انجام دهند و در راه بازگشت دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می‌داد.

روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق عراق و از فراز کوه‌های آرارات وارد منطقهٔ مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستان‌های این منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در همین زمان دو فروند اف ۵ جهت انحراف توجه پدافند عراق از فانتوم‌ها از پایگاه هوایی تبریز به سمت پالایشگاه کرکوک به پرواز درآمدند و در یک حمله موفق، این پالایشگاه را بمباران کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ ۷۰۷ متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی پیش وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه‌ریزی قبلی آماده می‌شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد وظیفه این هواپیما شنود مکالمات عراقی بود. بویینگ ۷۰۷ هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهراً به سمت تهران و در واقع به سمت کوهستان‌های مرزی ترکیه و عراق حرکت کرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاه های قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است.

در ساعات مقرر تانکرهای سوخت‌رسان با فانتوم‌ها در همان نقاط پیش‌بینی شده یعنی مرحله اول بالای دریاچه ارومیه و مرحله دوم در خاک سوریه روبرو شدند. فانتوم‌ها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهراً چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه‌ای ظاهر می‌شوند اما عراقی‌ها تصور می‌کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه‌است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.

این اشتباهی بود که کنترل‌های زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوخت گیری هوایی را انجام دادند. هواپیمای بوئینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشت زنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت‌رسانی به فانتوم‌ها را انجام دهد. در آن سو فانتوم‌ها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می‌توانستند کوچک ترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ ۳ در حرکت بودند. ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای خاوری هیچ گاه تصور نمی‌کردند هدف هیچ نوع حمله‌ای قرار گیرند در ابتدا به تصور این که هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتوم‌ها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی پایگاه را بمباران کردند. بمباران به این صورت انجام شد که در اول گروه ۱ فانتوم‌ها به صورت پشت سر هم هواپیماهای عراقی را نابود ساختند و در مرحله دوم گروه ۲ فانتوم‌ها شروع به بمباران پدافندهای هوایی عراق کردند، سپس آخرین فانتوم با یک گردش ۱۸۰ درجه‌ای تمامی افراد مسلح و غیر مسلح و پرسنل‌های عراقی را با مسلسل از بین برد. سپس همهٔ آنها از محل حادثه دور شدند

در بازگشت، فانتوم‌ها باز به همان شیوهٔ پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطهٔ موعود پس از سوخت گیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. و هواپیماهای سوری به پایگاه های خود در سوریه باز گشتند.

پیش از عبور فانتوم‌ها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونه‌ای که دیگر نمی‌توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، در جاده ای اتومبیل رو در آذربایجان غربی فرود آمد. بقیهٔ هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند و در پایگاه نیروی هوایی فرود آمدند. در این زمان که هواپیماهای رهگیر شکاری عراقی متوجه حملهٔ ایرانی‌ها شده بودند امادهٔ حمله از پشت سر به فانتوم‌های ایرانی شدند و پس از ورود فانتوم‌های ایرانی به ایران اف ۱۴های ایرانی از جلو به هواپیماهای ایرانی سلام کردند و با یک هجوم ترسناک تمامی رهگیر شکاری‌های عراقی را که در مرز و داخل ایران بودند نابود ساختند. در این یورش تمامی هواپیماهای اصلی عراق توسط هواپیماهای ایرانی نابود شدند. در ابتدا، با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و این که در سال ۱۹۶۷ نیز اسرائیلی ها فرودگاه های این کشور را بمباران کرده بودند، عراقی‌ها تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلی‌ها صورت گرفته‌است.

تلفات [ویرایش]

تلفات ایران [ویرایش]

این عملیات برای ایران تلفاتی در بر نداشت.

تلفات عراق [ویرایش]

خسارات و تلفات ارتش عراق در این حمله به صورت تقریبی قابل برآورد است و حداقل تلفات این حمله بدین صورت است:[۲]

ضمناً یازده فروند هواپیمای دیگر به گونه ی غیر قابل تعمیری خسارت دیدند که دو فروند از این یازده فروند بمب افکن توپولف-١۶ بود. همچنین دو خلبان عراقی و چهارده پرسنل دیگر عراقی و سه مصری و یک افسر آلمان شرقی کشته شدند و نوزده عراقی، چهار مصری و دو اردنی به شدت زخمی شدند[۳].

نتایج عملیات [ویرایش]

عراق می‌خواست برای جلوگیری از شکست حَصر آبادان و شکست در جبهه‌های جنگ با ایران از هواپیماهای استراتژیک خود برای بمباران جبهه‌های ایران استفاده کند که با حمله به اچ-۳ بیش از هشتاد درصد این تجهیزات از بین رفت.

نظرات[۰] | دسته: فرهنگی | نويسنده: yahya abdovali | ادامه مطلب...

 
کربلای۵ پيوند ثابت
img/daneshnameh_up/f/f4/Karbala_5_Operation01.jpg
       

مقدمه

سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای ۴ ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب می کرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای ۴ را جبران نماید.
ارزشمند ترین منطقه موجود شلمچه بود که دشمن در آن مستحکم ترین مواضع و موانع را داشت، به طوری که عبور از آن ها غیر ممکن می نمود و با توجه به اصول نظامی شناخته شده و محاسبات کمی، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع تضمین پیروزی از سوی فرماندهان عملیات را غیر ممکن می ساخت؛ لیکن ضرورت غیر قابل انکار ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیم گیری پس از عملیات کربلای ۴ سبب گردید که صرفا برای انجام تکلیف و با امید به نصرت الهی، تمامی نیروهای خودی اعم از رزمنده و فرمانده برای عملیات بزرگ کربلای ۵ آماده شوند.

هنگام انتخاب منطقه عملیات کربلای ۵، آنچه اوضاع را پیچیده تر می کرد، این بود که:

  1. تنها انجام یک عملیات نمی توانست موثر باشد.
  2. به علاوه عملیات باید با پیروزی توام باشد.
  3. هم چنین سرعت عمل نیز نقش تعیین کننده ای در این عملیات داشت.

دشمن با توجه به اهمیت منطقه، زمین شرق بصره را مسلح به انواع موانع و استحکامات کرده بود و با رها کردن آب در منطقه، انجام هرگونه عملیاتی را غیر ممکن ساخته و فضای امنی را برای خود به وجود آورده بود تا بتواند حرکت هر نیروی مهاجم را قبل از دستیابی به خط اول خود سرکوب کند.

اولین خط دفاعی دشمن دژی بود که در یک سمت آن سنگرهای بتونی برای استراحت نیرو و در سمت مقابل، سنگرهای دیده بانی و تیربار با مهمات آماده و سنگرهای تانک احداث شده بود. این دژ، دشمن را از موقعیت ممتازی برای اشراف و تسلط کامل بر منطقه برخوردار می کرد. در پشت خط اول چند موضع هلالی شکل احداث، که قطر هر یک به ۳۰۰ الی ۴۰۰ متر و ارتفاع آن به ۵ تا ۶ متر می رسید.

در پشت مواقع هلالی، برای تردد و استقرار تانک، جاده ساخته شده بود و به این وسیله تانک می توانست با استقرار روی مواضع مشخص شده، کل منطقه درگیری را زیر پوشش گلوله مستقیم و تیربار قرار دهد.

دومین خط دشمن به فاصله صد متر از خط اول و به موازات آن احداث، و سیل بندی بود به عرض ۲۰۵ و ارتفاع ۴ متر که دارای موضع پیاده، کانال مواصلاتی و مواضع تانک بود. این سیل بند از جنوب جاده شروع می شد و به سمت اروند ادامه داشت.

سومین خط دشمن، خاکریزی بود به موازات خط دوم و دارای مواضع پیاده و تانک که در جلوی آن کانال َمتروکه ای به عرض ۴ و عمق ۲ متر احداث شده بود. چهارمین رده دشمن در پشت نهر دوعیجی قرار داشت و شامل نهر، دژ و چندین موضع هلالی پی در پی، که بر توانایی دشمن برای مقابله و دفاع می افزود.

پنجمین رده دشمن در پشت نهر جاسم قرار داشت. ضمن آن که در حد فاصل خط چهارم و پنجم، قرارگاه دشمن، خصوصا قرارگاه تاکتیکی سپاه سوم (مقر فرماندهی لشکر۱۱)، دارای مواضع مستحکمی بود و پدافند مستقل داشت. پس از خط جاسم تا کانال زوجی، مرکز توپخانه، لجستیک و عقبه لشکر ۱۱ قرار گرفته بود و رده ششم و هفتم دشمن شامل کانال زوجی و مثلثی های غرب کانال زوجی بود. در منطقه شلمچه، دشمن زمین را به شکل پنج ضلعی درآورده بود. که از استحکامات بسیار پیچیده ای بر خوردار بود.

اهداف عملیات

منطقه شلمچه به لحاظ اهمیت سیاسی و نظامی آن، به عنوان یکی از معابر وصولی شهر بصره، همواره در زمره اهداف قوای نظامی جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. در صورت تسلط بر این منطقه، جمهوری اسلامی می توانست برتری خود در جنگ را به اثبات برساند.

منطقه عملیات

منطقه عملیاتی شلمچه که در جنوب شرقی شهر مهم بصره قرار گرفته و تقریبا نزدیک ترین محور وصولی به این شهر به شمار می آید، به مناطق و محورهای زیر محدود می باشد:

  • از شمال، به آب گرفتگی جنوب زید.
  • از شرق، به دژ مرزی ایران و عراق.
  • از جنوب، به رودخانه اروند و اروند صغیر.
  • از غرب، به کانال زوجی و شهرهای تنومه و الحارثه.

این منطقه از تعداد زیادی نهر، کانال، خاکریز، جاده و …. تشکیل شده است که همه آن ها در بخش شمالی اروند قرار دارند. هم چنین، آب گرفتگیهای متعددی در این منطقه وجود دارند که از سوی ارتش عراق به عنوان موانعی در مقابل هر گونه نفوذ قوای جمهوری اسلامی ایجاد شده اند.

استعداد دشمن

منطقه عملیاتی در حوزه پدافندی سپاه سوم عراق بود و سه لشکر ۱۱ پیاده، ۵ مکانیزه و ۳ زرهی در این منطقه مستقر بودند.

با شروع عملیات، تعداد دیگری از لشکرهای عراق به تدریج در منطقه عملیاتی حضور یافتند. این لشکرها عبارت بودند از:

الف – پیاده:
: لشکرهای ۲، ۴، ۷، ۸، ۲۲، ۳۲، ۱۴، ۱۵، ۲۵، ۱۸، ۳۰، ۲۹، ۲۷، ۲۸، ۳۳، ۲۰ و ۳۵
ب – زرهی:
: لشکر های ۶، ۱۰ و ۱۲٫
ج – مکانیزه:
: لشکر ۱٫
د – گارد ریاست جمهوری:
: لشکرهای ۱، ۲، ۳ و۶٫
در ذیل، تمام یگان هایی که به منطقه کربلای ۵ اعزام شدند، بر حسب تیپ آورده شده است:

الف – پیاده:
: تیپ های ۳۶، ۴، ۵، ۲۹، ۱۸، ۱۹، ۳۸، ۳۹، ۲۳، ۲۲، ۲۸، ۴۵، ۴۷، ۴۸، ۱۴، ۴۴، ۷۱، ۷۲، ۷۴، ۷۵، ۷۶، ۷۸، ۷۹، ۸۱، ۸۲، ۸۳، ۸۴، ۸۸، ۹۰، ۹۱، ۹۳، ۹۴، ۹۵، ۹۶، ۱۰۱، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۰۵، ۱۰۶، ۱۰۷، ۱۰۹، ۱۱۱، ۱۱۲، ۱۱۳، ۱۱۴، ۱۱۶، ۱۱۷، ۱۱۸، ۱۱۹، ۱۲۰، ۲۳۸، ۴۱۲، ۴۱۳، ۴۱۷، ۴۱۸، ۴۲۱، ۴۲۲، ۴۲۳، ۴۲۶، ۴۲۸، ۴۲۹، ۴۳۰، ۴۳۱، ۴۳۵، ۴۳۶، ۴۳۷، ۴۳۸، ۴۳۹، ۴۴۲، ۴۴۳، ۵۰۱ ، ۵۰۲، ۵۰۶، ۶۰۳ ، ۶۰۴، ۶۰۵، ۷۰۱، ۷۰۲، ۷۰۳، ۷۰۴، ۷۰۷، ۸۰۱ و ۸۰۵٫
ب – زرهی:
: تیپ های ۳۴، ۶، ۱۲، ۲۶، ۳۰، ۱۶، ۱۷، ۴۲، ۳۷ و۵۰ و گردان تانک لشکر ۱۱ پیاده.
ج – مکانیزه:
: تیپ های ۲۷، ۸، ۲۰، ۱۵، ۲۵، ۲۴ و ۴۶٫
د – گارد ریاست جمهوری:
: تیپ های ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۶، ۱۷ پیاده، ۲ و ۱۰ زرهی، ۳ نیروی مخصوص و ۱۱ کماندو.
هـ – نیروهای مخصوص:
: تیپ های ۶۵، ۶۶ و ۶۸٫
و – کماندو:
: تیپ های ۱، ۲ و ۳ ستاد کل، هفت تیپ کماندویی از سپاه های هفت گانه و پنج گردان مستقل کماندو.
ز – توپخانه:
: ۴۶ گردان.

قوای خودی

براساس موجودی ۲۰۰ گردان نیرو، نحوه رزم به شکل زیر طراحی شد:
:قرارگاه خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به عنوان قرارگاه مرکزی.
قرارگاه کربلا تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هدایت نیروهای زیر را به عهده داشت:

  • لشکر ۲۵ کربلا.
  • لشکر ۴۱ ثارالله علیه‌السلام.
  • لشکر ۳۱ عاشورا.
  • تیپ مستقل ۳۳ المهدی (عج).
  • تیپ مستقل ۱۸ الغدیر.
  • تیپ مستقل ۴۸ فتح.

قرارگاه نجف تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هدایت نیروهای زیر را بر عهده داشت:

قرارگاه قدس تحت فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هدایت نیروهای زیر را بر عهده داشت:

  • لشکر ۲۷ محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم.
  • لشکر ۷ ولی عصر (عج).
  • لشکر ۸ نجف اشرف.
  • لشکر ۱۴ امام حسین علیه‌السلام.
  • لشکر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام.
  • تیپ مستقل ۴۴ قمربنی هاشم علیه‌السلام.

هم چنین، گردان مستقل ۳۸ زرهی ذوالفقار، تیپ ۲۰ زرهی رمضان و تیپ توپخانه ۱۵ خرداد تحت امر قرارگاه خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم بودند. در مجموع، ۲۴ گردان توپخانه، آماده آتش وجود داشت.

در جریان عملیات نیز قرارگاه عملیاتی نوح و تیپ های مستقل ۱۱۰ خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ۲۲ بدر به نیروهای عمل کننده ملحق شدند.

شرح عملیات

در آستانه شروع عملیات، با توجه به محدودیت زمان، آخرین اقدامات شامل جابه جایی و نقل و انتقال نیروها و امکانات، تکمیل بحث مانور عملیات و غیره انجام گرفت و نیروهای زرهی و توپخانه نسبت به ماموریت اصلی و گروه های مواصلاتی برای اجرای آتش و مانور توجیه شدند.

و با توجه به تجارب عملیات کربلای ۴، ابهام نسبت به میزان هوشیاری دشمن موجب شده بود که کلیه تحرکات دشمن تا قبل از آغاز درگیری کنترل شود. اجرای آتش کاتیوشا در داخل حوضچه لشکر ۴۱ ثارالله و خسارت های وارده، به میزان حساسیت ها افزود. از سوی دیگر، افزایش تردد خودروهای دشمن به سمت منطقه فاو، این تصور را تقویت کرد که دشمن قصد حمله به فاو را دارد. اما هم چنان نسبت به میزان هوشیاری دشمن در منطقه شلمچه ابهام و تردید وجود داشت و هیچ گونه نتیجه مشخصی ارایه نمی شد. در این حالت، نیروها در انتظار صدور فرمان حمله از سوی فرماندهی کل در شرق بصره بودند. با توجه به نور مهتاب، ساعت شروع حمله، ۲ بامداد روز ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ تعیین شده بود. اما نظر به محدودیت زمان برای شکستن خط و پاکسازی و تثبیت آن، مقرر شد که نیروها با استفاده از نور مهتاب حرکت کنند و در پشت مواضع دشمن در انتظار صدور فرمان حمله بمانند.

پس از نیمه شب، که نور مهتاب منطقه را روشن کرده بود، درگیری در برخی محورها آغاز شد. که این خود بر نگرانی مبنی بر هوشیاری دشمن افزود: با این که تا غروب نور مهتاب هنوز زمان زیادی باقی مانده بود، از سوی فرمانده صحنه نبرد، سردار سرلشکر محسن رضایی، در ساعت ۱:۳۵ بامداد فرمان حمله با رمز مقدس یا زهراسلام‌الله‌علیه صادر شد و بدین ترتیب برادران بسیجی و سپاهی یورش خود را به عظیم ترین و پیچیده ترین استحکامات دشمن در شرق بصره آغاز کردند. خبرهای واصله به قرارگاه کربلا حاکی از پیشروی در محورهای مختلف و شکسته شدن خط دشمن بود، از این رو اطمینان به غافلگیری دشمن به وجود آمد و ابهامات مبنی بر عدم امکان شکسته شدن خطوط دشمن نیز بر طرف شد.

پس از اطمینان عبور از خط، تلاش برای پاکسازی، الحاق و تثبیت آغاز شد. و چون الحاق لشکر ۲۵ کربلا به لشکر ۳۱ عاشورا نقش تعیین کننده ای در تصرف پوزه کانال پرورش ماهی و باز شدن عقبه خشکی نیروهای عبور کننده از کانال داشت، مورد تایید قرار گرفت.

هم چنین الحاق لشکر ۱۹ فجر و لشکر ۳۱ عاشورا در منطقه ۵ ضلعی نیز حایز اهمیت بود و ضمن این که ضرورت پاکسازی قرارگاه تیپ دشمن در منطقه ۵ ضلعی، همواره به یگان های عمل کننده در منطقه گوشزد می شد. در واقع الحاق یگان های محور ۵ ضلعی و محور کانال ماهی و نیز شکستن مقاومت دشمن در قرارگاه فرماندهی تیپ در ۵ ضلعی، دو مساله اساسی بود که فرماندهی قرارگاه کربلا می بایست تدابیر لازم را برای انجام آن اتخاذ می کرد. علاوه بر آن ، منطقه جناح راست عملیات نیز بایستی تثبیت می شد.

دشمن پس از عملیات کربلای ۴، براساس این تحلیل که ایران فعلا قادر به عملیات نیست، توجه خود را به بازپس گیری فاو معطوف کرده بود.

عراقی ها می پنداشتند، ایران در برابر یک تهاجم سنگین در منطقه فاو قادر به مقاومت نیست و تلاش های گسترده دشمن، به ویژه جابه جایی و انتقال نیرو و توپخانه به فاو، تماما حاکی از آمادگی دشمن برای حمله به منطقه فاو بود. اما انجام عملیات در منطقه کربلای ۵، آن هم در مقیاس گسترده ، موجب گردید عملیات در فاو منتفی و نیرو و امکانات دشمن به منطقه شرق بصره اعزام شود. در واقع دشمن ضمن غافل گیر شدن نسبت به عملیات شرق بصره از نظر زمان و مکان در مورد تاکتیک ویژه عملیات که عمدتا معطوف به عبور از منطقه آب گرفتگی و کانال پرورش ماهی و حرکت از شمال به جنوب در پشت مواضعش بود، غافلگیر شد.

مرحله اول عملیات

محور های اصلی تلاش های قرارگاه کربلا، شامل خروج از ۵ ضلعی، تثبیت سرپل غرب کانال پرورش ماهی و باز کردن جاده شلمچه بود. هدف از این تلاش ها تصرف منطقه مورد نظر، تامین جای پا و فراهم کردن شرایط برای تثبیت منطقه و هم چنین تحویل خط به قرارگاه های قدس و نجف اشرف بود. تدبیر قرارگاه این بود که جناح راست منطقه عملیات توسط تیپ ۱۸ الغدیر و لشکر ۳۳ المهدی(عج) تثبیت شود و سرپل غرب کانال پرورش ماهی با الحاق لشکر ۴۱ ثارالله به لشکر ۲۵ کربلا تامین گردد. هم چنین برای خروج از ۵ ضلعی، علاوه بر تلاش برای پاکسازی مقر تیپ دشمن درمنطقه و الحاق لشکر ۱۹ فجر به ۳۱ عاشورا، نسبت به الحاق لشکر ۳۱ به لشکر ۲۵ در مثلثی پوزه کانال پرورش ماهی، نیز تاکید می شد، زیرا علاوه بر باز شدن عقبه خشکی نیروهای غرب کانال پرورش ماهی، شرایط را برای پیشروی در عمق، توسط قرارگاه قدس، با تامین جناح راست این قرارگاه، فراهم نماید. هم چنین باز کردن جاده شلمچه توسط لشکر ۱۰ سید الشهدا علیه‌السلام – که شرایط را برای عبور دو قرارگاه قدس و نجف فراهم می کرد – از سوی فرماندهی عملیات دنبال می شد. فشارهای دشمن ابتدا معطوف به باز پس گیری منطقه سرپل غرب کانال پرورش ماهی با تاکید به جناح راست منطقه عملیات و به منطقه سرپل بود. مقاومت قرارگاه تیپ دشمن در منطقه ۵ ضلعی و مقابله با الحاق لشکرهای ۳۱ عاشورا و ۲۵ کربلا در پوزه کانال پرورش ماهی نیز بدین منظور انجام می گرفت که با ایجاد تاخیر در این الحاق بتواند با پاکسازی منطقه سرپل و عقب راندن نیروهای خودی از این منطقه، گسترش عملیات را مهار کند.

مرحله دوم عملیات

بعد از گذشت ۲۴ ساعت از آغاز حمله، با وارد کردن قرارگاه قدس و نجف به صحنه نبرد، عملیات شدت گرفت. هدف تشدید فشار بردشمن برای بازشدن جاده شلمچه و گسترش عملیات بود. در مرحله دوم، دشمن کاملا هوشیار بود و نیروهای خودی نیز طی ۲۴ ساعت درگیری مداوم خسته به نظر می رسیدند. به همین دلیل، اهداف مورد نظر تامین نشد. هم چنین افزایش فشار دشمن در روز دوم و ناکامی در مرحله دوم، موجب گردید تا نسبت به پشتیبانی عملیات توسط نیروی هوایی و هوانیروز اقدام شود. ادامه مقاومت در غرب کانال پرورش ماهی و تلاش برای خروج از ۵ ضلعی و باز شدن جاده شلمچه ، هم چنان در تدبیر و تداوم عملیات مورد نظر بود.

در این شرایط، فشار دشمن در غرب کانال پرورش ماهی به شدت افزایش یافت، که با عقب راندن نیروهای ایران از منطقه سرپل مانع توسعه و تأمین عملیات گردید.

از روز دوم عملیات، با انتقال امکانات و نیروهای دشمن از منطقه فاو، فشار عراقی ها روی عقبه نیروهای ایرانی با افزایش بمباران تشدید شد، به گونه ای که پیوسته از سوی قرارگاه خاتم الانبیاءصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نسبت به تامین پدافند منطقه، پیگیری و تلاش می شد. تشدید فشارهای دشمن و عدم پیشروی به سمت اهداف مورد نظر، کلیه دستاوردهای مرحله اول عملیات نیز در معرض تهدید قرار گرفت و شب سوم، عملیات در شرایط سرنوشت سازی قرار گرفت.

شرایط ویژه الحاق لشکر ۲۵ کربلا و لشکر ۲۷ محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در غرب کانال پرورش ماهی، این امیدواری را به وجود آورد که با توجه به موفقیت یگان

نظرات[۰] | دسته: فرهنگی | نويسنده: yahya abdovali | ادامه مطلب...

 
عملیات بیت المقدس پيوند ثابت

پیروزی های جمهوری اسلامی با فتح خرمشهر به اوج خود رسید، غرب به منظور فراهم آوردن شرایط مناسب در تحمیل صلح و سازش به جمهوری اسلامی، تلاش اصلی را معطوف بر حفظ صدامکرد. بدین ترتیب از یک سو پافشاری و تصمیم قطعی غرب مبنی بر حفظ صدام و از سوی دیگر، عزم راسخ جمهوری اسلامی جهت حصول به اهداف حقه خود در جعملیات بیت‌المقدس با رمز «یا علی ابن ابی‌طالب» در محور اهواز – خرمشهر – دشت آزادگان، به صورت گسترده در ۳ خرداد ۱۳۶۱ به فرماندهی مشترک انجام شد. محتویات [نهفتن] ۱ اهداف عملیات ۲ منطقه عملیات ۳ تجهیزات عراق ۴ طرح عملیات ۵ شرح عملیات ۵.۱ مرحله اول ۵.۲ مرحله دوم ۵.۳ مرحله سوم ۵.۴ مرحله چهارم عملیات

عملیات بیت‌المقدس با رمز «یا علی ابن ابی‌طالب» در محور اهواز – خرمشهر – دشت آزادگان، به صورت گسترده در ۳ خرداد ۱۳۶۱ به فرماندهی مشترک انجام شد.

محتویات

 [نهفتن

اهداف عملیات [ویرایش]

مهم‌ترین اهداف این عملیات عبارت بودند از:

  • انهدام حداقل دو لشکر از نیروی‌های عراقی
  • بازپس گیری حدود ۵۴۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران؛ از جمله شهرهای خرّمشهر، هویزه و پادگان حمید.
  • خارج نمودن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه عراق.
  • تامین مرز بین‌المللی (حدفاصل پاسگاه طلائیه تا شلمچه).
  • آزادسازی جاده اهواز – خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز – آبادان از برد توپخانه عراق.

منطقه عملیات [ویرایش]

منطقه عمومی عملیات بیت‌المقدس در میان چهار مانع طبیعی محصور است، که از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور الهویزه منتهی می‌شود.

منطقه مزبور به جز جاده نسبتاً مرتفع اهوازخرمشهر، فاقد هر گونه عارضه مهم برای پدافند است. همین امر موجب شد تا زمین منطقه – به دلیل مسطح بودن – برای مانور زرهی مناسب، و برای حرکت نیروهای پیاده – به دلیل در دید و تیر قرار داشتن – نامناسب باشد. نقاط حساس و استراتژیک منطقه شامل بندر و شهر خرمشهر، پادگان حمید، جفیر، جاده آسفالت اهواز – خرمشهر، شهر هویزه و رودخانه‌های کارون، کرخه کور و اروند بود.

تجهیزات عراق [ویرایش]

تا قبل از آغاز عملیات بیت‌المقدس، استعداد نیروهای عراقی به ترتیب زیر بود: – لشکر ۶ زرهی؛ از جنوب رودخانه کرخه تا هویزه.

  • لشکر ۵ مکانیزه؛ از غرب اهواز تا روستای سید عبود.
  • لشکر ۱۱ پیاده از سید عبود تا خرمشهر – تیپ‌های ۲۲، ۴۸، ۴۴ مامور حفاظت از خرمشهر بودند.
  • لشکر ۳ زرهی در شمال خرمشهر. با شروع عملیات نیز یگان‌های دیگری از ارتش عراق به منطقه اعزام شدند که در مجموع تمامی یگان‌هایی که در منطقه درگیری حضور یافتند، عبارت بودند از:
  • لشکر ۵ مکانیزه؛ شامل: تیپ‌های ۲۶ و ۵۵ زرهی و تیپ‌های ۱۵ و ۲۰ مکانیزه.
  • لشکر ۶ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۱۶ و ۳۰ زرهی و تیپ ۲۵ مکانیزه.
  • لشکر ۳ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۶، ۱۲ و ۵۳ زرهی و تیپ ۸ مکانیزه.
  • لشکر ۹ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۳۵ و ۴۳ زرهی و تیپ ۱۴ مکانیزه.
  • لشکر ۱۰ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۱۷ زرهی و ۲۴ مکانیزه.
  • لشکر ۱۱ پیاده؛ شامل: سه تیپ سازمان ۴۴، ۴۸ و ۴۹ پیاده و سه تیپ تحت امر ۴۵، ۱۱۳ و ۲۲ پیاده.
  • لشکر ۱۲ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۴۶ مکانیزه و ۳۷ زرهی.
  • لشکر ۷ پیاده؛ شامل: تیپ‌های ۱۹ و ۳۹ پیاده.
  • تیپ مستقل ۱۰ زرهی.
  • تیپ‌های مستقل ۱۰۹، ۴۱۹، ۴۱۶، ۹۰، ۴۱۷، ۶۰۱، ۶۰۲، ۶۰۵، ۶۰۶، ۴۰۹، ۲۳۸ و ۵۰۱ پیاده.
  • تیپ‌های ۳۱، ۳۲ و ۳۳ نیروی مخصوص.
  • تیپ‌های ۹، ۱۰ و ۲۰ گارد مرزی.
  • تعداد ۳۰ گروهان کماندو.
  • تعداد ۱۰ قاطع جیش الشعبی (هر قاطع ۴۵۰ نفر).
  • گردان تانک مستقل سیف سعد.
  • گردان‌های شناسایی حطین، صلاح الدین، حنین.
  • توپخانه عراق نیز از ۵۳۰ قبضه توپ در انواع مختلف تشکیل شده بود که به طور تقریبی عبارت بود از ۳۰ گردان.

طرح عملیات [ویرایش]

در طراحی عملیات، تهاجم از طریق عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سوی مرز بین‌المللی و سپس آزادسازی شهر خرمشهر مد نظر قرار گرفته و چنین استدلال می‌شود که حمله به جناح عراق، که عمدتاً به سمت شمال آرایش گرفته بود، عامل موفقیت عملیات است.

هم چنین، شکستن خطوط اولیه عراق و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز – خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت مرز و تامین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند.

بر همین اساس، محورهای عملیاتی هر یک از قرارگاه‌ها به ترتیب زیر مقرر گردید:

  • محور شمالی؛ قرارگاه قدس (با عبور از رودخانه کرخه).
  • محور میانی؛ قرارگاه فتح (با عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سمت جاده اهواز – خرمشهر).
  • محور جنوبی؛ قرارگاه نصر (با عبور از کارون و پیشروی به سمت خرمشهر).

شرح عملیات [ویرایش]

سرانجام عملیات بیت‌المقدس در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب از سوی فرماندهی آغاز شد. شهیدآیت‌الله صدوقی و مرحوم آیت‌الله مشکینی در کنار فرماندهان ارتش و سپاه در قرارگاه کربلا حضور داشتند عملیات بیت‌المقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر می‌توان تقسیم کرد:

مرحله اول [ویرایش]

در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری نیروهای عراقی و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکان پذیر بود و در این میان تنها تیپ‌های ۴۳ بیت‌المقدس و ۴۱ ثارالله موفق شدند از مواضع عراقی عبور کرده و منطقه‌ای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگان‌ها باعث شده بود که فشار شدید نیروهای عراقی برآن‌ها وارد شود.

در محور قرارگاه فتح، یگان‌های خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات عراق در جاده مذکور پرداختند.

در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود با تلاق در کنار جاده اهواز – خرمشهر و هم چنین تمرکز نیروهای عراقی در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند. الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و هم چنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنه‌ها همچنان باقی بود تا این که سرانجام پس از ۵ روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر ۶۸ تا کیلومتر ۱۰۳ تثبیت و کلیه رخنه‌ها ترمیم شد.

مرحله دوم [ویرایش]

در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاه‌های فتح و نصر از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد. عملیات در این مرحله در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۶/۲/۱۳۶۱ آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان‌های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای عراق، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند.

عراق با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکرهای ۵ و ۶ خود را به عقب کشاند. به نظر می‌رسید این عقب نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکرها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر.

در پی این عقب نشینی که از ساعات اولیه روز ۱۸/۲/۱۳۶۱ آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای عراق، تعدادی از آن‌ها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه‌ای که توسط قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند.

مرحله سوم [ویرایش]

در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز ۱۹/۲/۱۳۶۱ عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان‌ها داده شود. هم چنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود.

مرحله چهارم عملیات از ۱ تا ۴ خرداد ۱۳۶۱ [ویرایش]

سرانجام در ساعت ۲۲:۳۰ در ۱ خرداد ۱۳۶۱ تلاش برای آزادی سازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله» آغاز شد در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت وسرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان‌های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان‌های دشمن بود.

در روز ۲ خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از ۲۸۳۰ نفر تجاوز کرد و یگان‌هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند.

با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یکان‌های رزمنده، در صحنه عملیات بیت‌المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی‌ها بر روی اروندرود و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده‌ای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند.

در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آنرا از نیروهای عراقی پاک گردانند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند.

از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق‌ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن‌ها غرق شدند.

نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعد ازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه ۳ بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب نشینی کردند.

در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد.

در ساعت ۱۲ قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای بعثی که ۲۴ ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت در آمدند. در ساعت ۲ بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد. بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از ۴۵ روز پایداری و مقاومت در ۴ آبان ۱۳۵۹ به اشغال عراق درآمده بود، پس از ۵۷۸ روز (۱۹ ماه) آزاد شد.

نتایج [ویرایش]

نوشتار اصلی: آزادسازی خرمشهر
  • طی عملیات بیت‌المقدس ۵۰۳۸ کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین ۱۸۰ کیلومتر از خط مرزی تامین شد.
  • فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونه‌ای که نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاک دفاعی خارج شوند.
  • عملیات بیت‌المقدس موجب شد تا کشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند.
  • طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای عراق به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن کشته و زخمی شدند.

میزان انهدام یگان‌های عراق [ویرایش]

– لشکر ۳ زرهی و لشکرهای ۱۱ و ۱۵ پیاده: ۸۰ درصد.

  • لشکرهای ۹ و ۱۰ زرهی: ۵۰ درصد.
  • لشکر ۷ پیاده: ۴۰ درصد.
  • لشکر ۵ مکانیزه و لشکرهای ۶ و ۱۲ زرهی: ۲۰ درصد.
  • تیپ‌های ۹، ۱۰ و ۲۰ گارد مرزی: ۱۰۰ درصد.
  • تیپ ۱۰۹ پیاده: ۶۰ درصد.
  • تیپ‌های ۶۰۱، ۶۰۲، ۴۱۶، ۴۱۹ پیاده: ۵۰ درصد.
  • تیپ‌های ۳۱، ۳۲ و ۳۳ نیروهای مخصوص به میزان زیاد.

واکنش‌ها [ویرایش]

داخلی [ویرایش]

روح الله خمینی رهبروقت ایران در ۳ خرداد ۱۳۶۱ به مناسبت آزادی خرمشهر پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد. در اولین بخش این بیانیه آمده است:

با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است، سپاس بی‌حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود.

[۱]

پس از پیروزی ایران در عملیات بیت‌المقدس، اسرائیل سریعا دست به اشغال جنوب لبنان زد. پس از انتشار این خبر، گروهی از فرماندهان سپاه به منظور کمک در دفاع از خاک سوریه و لبنان در برابر حمله ارتش اسرائیل به این کشور گسیل شدند. سرپرستی و فرماندهی این نیروها را احمد متوسلیان به عهده داشت.

در همین زمان روح الله خمینی که به خوبی پی به نقشه اسرائیل برده بود، دستور بازگشت نیروها به جبهه‌های نبرد را صادر کرد و در نطقی تاریخی گفت: «راه قدس از کربلا می‌گذرد.»

در نتیجه اکثر آن نیروها به جبهه‌های جنوبی بازگشتند و تنها تعداد کمی از فرماندهان برای آموزش نیروهای حزب الله لبنان در منطقه باقی ماندند.[۲]

پانویس [ویرایش]

از ۱ تا ۴ خرداد ۱۳۶۱ ۶ نتایج ۶.۱ میزان انهدام یگان‌های عراق ۷ واکنش‌ها ۷.۱ داخلی ۸ پانویس ۹ منابع اهداف عملیات [ویرایش]مهم‌ترین اهداف این عملیات عبارت بودند از: انهدام حداقل دو لشکر از نیروی‌های عراقی بازپس گیری حدود ۵۴۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران؛ از جمله شهرهای خرّمشهر، هویزه و پادگان حمید. خارج نمودن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه عراق. تامین مرز بین‌المللی (حدفاصل پاسگاه طلائیه تا شلمچه). آزادسازی جاده اهواز – خرمشهر و خارج شدن جاده اهواز – آبادان از برد توپخانه عراق. منطقه عملیات [ویرایش]منطقه عمومی عملیات بیت‌المقدس در میان چهار مانع طبیعی محصور است، که از شمال به رودخانه کرخه کور، از جنوب به رودخانه اروند، از شرق به رودخانه کارون و از غرب به هور الهویزه منتهی می‌شود. منطقه مزبور به جز جاده نسبتاً مرتفع اهواز – خرمشهر، فاقد هر گونه عارضه مهم برای پدافند است. همین امر موجب شد تا زمین منطقه – به دلیل مسطح بودن – برای مانور زرهی مناسب، و برای حرکت نیروهای پیاده – به دلیل در دید و تیر قرار داشتن – نامناسب باشد. نقاط حساس و استراتژیک منطقه شامل بندر و شهر خرمشهر، پادگان حمید، جفیر، جاده آسفالت اهواز – خرمشهر، شهر هویزه و رودخانه‌های کارون، کرخه کور و اروند بود. تجهیزات عراق [ویرایش]تا قبل از آغاز عملیات بیت‌المقدس، استعداد نیروهای عراقی به ترتیب زیر بود: – لشکر ۶ زرهی؛ از جنوب رودخانه کرخه تا هویزه. لشکر ۵ مکانیزه؛ از غرب اهواز تا روستای سید عبود. لشکر ۱۱ پیاده از سید عبود تا خرمشهر – تیپ‌های ۲۲، ۴۸، ۴۴ مامور حفاظت از خرمشهر بودند. لشکر ۳ زرهی در شمال خرمشهر. با شروع عملیات نیز یگان‌های دیگری از ارتش عراق به منطقه اعزام شدند که در مجموع تمامی یگان‌هایی که در منطقه درگیری حضور یافتند، عبارت بودند از: لشکر ۵ مکانیزه؛ شامل: تیپ‌های ۲۶ و ۵۵ زرهی و تیپ‌های ۱۵ و ۲۰ مکانیزه. لشکر ۶ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۱۶ و ۳۰ زرهی و تیپ ۲۵ مکانیزه. لشکر ۳ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۶، ۱۲ و ۵۳ زرهی و تیپ ۸ مکانیزه. لشکر ۹ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۳۵ و ۴۳ زرهی و تیپ ۱۴ مکانیزه. لشکر ۱۰ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۱۷ زرهی و ۲۴ مکانیزه. لشکر ۱۱ پیاده؛ شامل: سه تیپ سازمان ۴۴، ۴۸ و ۴۹ پیاده و سه تیپ تحت امر ۴۵، ۱۱۳ و ۲۲ پیاده. لشکر ۱۲ زرهی؛ شامل: تیپ‌های ۴۶ مکانیزه و ۳۷ زرهی. لشکر ۷ پیاده؛ شامل: تیپ‌های ۱۹ و ۳۹ پیاده. تیپ مستقل ۱۰ زرهی. تیپ‌های مستقل ۱۰۹، ۴۱۹، ۴۱۶، ۹۰، ۴۱۷، ۶۰۱، ۶۰۲، ۶۰۵، ۶۰۶، ۴۰۹، ۲۳۸ و ۵۰۱ پیاده. تیپ‌های ۳۱، ۳۲ و ۳۳ نیروی مخصوص. تیپ‌های ۹، ۱۰ و ۲۰ گارد مرزی. تعداد ۳۰ گروهان کماندو. تعداد ۱۰ قاطع جیش الشعبی (هر قاطع ۴۵۰ نفر). گردان تانک مستقل سیف سعد. گردان‌های شناسایی حطین، صلاح الدین، حنین. توپخانه عراق نیز از ۵۳۰ قبضه توپ در انواع مختلف تشکیل شده بود که به طور تقریبی عبارت بود از ۳۰ گردان. طرح عملیات [ویرایش]در طراحی عملیات، تهاجم از طریق عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سوی مرز بین‌المللی و سپس آزادسازی شهر خرمشهر مد نظر قرار گرفته و چنین استدلال می‌شود که حمله به جناح عراق، که عمدتاً به سمت شمال آرایش گرفته بود، عامل موفقیت عملیات است. هم چنین، شکستن خطوط اولیه عراق و عبور از رودخانه و گرفتن سرپل در غرب کارون تا جاده آسفالته اهواز – خرمشهر به عنوان اهداف مرحله اول و ادامه پیشروی به سمت مرز و تامین خرمشهر به عنوان اهداف مرحله دوم تعیین شدند. بر همین اساس، محورهای عملیاتی هر یک از قرارگاه‌ها به ترتیب زیر مقرر گردید: محور شمالی؛ قرارگاه قدس (با عبور از رودخانه کرخه). محور میانی؛ قرارگاه فتح (با عبور از رودخانه کارون و پیشروی به سمت جاده اهواز – خرمشهر). محور جنوبی؛ قرارگاه نصر (با عبور از کارون و پیشروی به سمت خرمشهر). شرح عملیات [ویرایش]سرانجام عملیات بیت‌المقدس در ۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ با قرائت رمز عملیات بسم الله الرحمن الرحیم. بسم الله القاسم الجبارین، یا علی ابن ابی طالب از سوی فرماندهی آغاز شد. شهیدآیت‌الله صدوقی و مرحوم آیت‌الله مشکینی در کنار فرماندهان ارتش و سپاه در قرارگاه کربلا حضور داشتند عملیات بیت‌المقدس را به چهار دوره زمانی به شرح زیر می‌توان تقسیم کرد: مرحله اول [ویرایش]در محور قرارگاه قدس (شمال کرخه کور) به دلیل هوشیاری نیروهای عراقی و وجود استحکامات متعدد، پیشروی نیروها به سختی امکان پذیر بود و در این میان تنها تیپ‌های ۴۳ بیت‌المقدس و ۴۱ ثارالله موفق شدند از مواضع عراقی عبور کرده و منطقه‌ای در جنوب رودخانه کرخه کور را به عنوان سرپل تصرف کنند. عدم پوشش جناحین این یگان‌ها باعث شده بود که فشار شدید نیروهای عراقی برآن‌ها وارد شود. در محور قرارگاه فتح، یگان‌های خودی ضمن عبور از رودخانه به سرعت خود را به جاده اهواز – خرمشهر رسانده و به ایجاد استحکامات و جلوگیری از نقل و انتقالات و تحرکات عراق در جاده مذکور پرداختند. در محور قرارگاه نصر، به دلیل تاخیر در حرکت و وجود با تلاق در کنار جاده اهواز – خرمشهر و هم چنین تمرکز نیروهای عراقی در شمال خرمشهر، نیروهای این قرارگاه نتوانستند به اهداف مورد نظر دست یافته و با قرارگاه فتح الحاق کنند. الحاق کامل قرارگاه نصر با قرارگاه فتح و هم چنین تصرف اهداف مرحله اول قرارگاه قدس در دستور کار عملیات شب دوم قرار گرفت که با انجام آن تا حدودی اهداف مورد نظر محقق شد، لیکن برخی رخنه‌ها همچنان باقی بود تا این که سرانجام پس از ۵ روز، جاده اهواز – خرمشهر از کیلومتر ۶۸ تا کیلومتر ۱۰۳ تثبیت و کلیه رخنه‌ها ترمیم شد. مرحله دوم [ویرایش]در این مرحله آزاد سازی خرمشهر از دستور کار عملیات خارج و تصمیم گرفته شد که قرارگاه‌های فتح و نصر از جاده اهواز – خرمشهر به سمت مرز پیشروی کنند و قرارگاه قدس نیز ماموریت یافت تا به صورت محدود برای تصرف سرپل در جنوب کرخه کور اقدام نماید و سپس آن را گسترش دهد. عملیات در این مرحله در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۶/۲/۱۳۶۱ آغاز شد. نیروهای قرارگاه فتح در همان ساعات اولیه به جاده مرزی رسیدند. یگان‌های قرارگاه نصر نیز با اندکی تاخیر و تحمل فشارهای عراق، به مرز رسیده و با قرارگاه فتح الحاق کردند. عراق با مشاهده جهت پیشروی نیروهای ایران به طرف مرز، لشکرهای ۵ و ۶ خود را به عقب کشاند. به نظر می‌رسید این عقب نشینی با دو هدف انجام شده باشد: یکی جلوگیری از محاصره و انهدام این لشکرها، و دیگری تقویت هر چه بیشتر خطوط پدافندی بصره و خرمشهر. در پی این عقب نشینی که از ساعات اولیه روز ۱۸/۲/۱۳۶۱ آغاز شده بود، نیروهای قرارگاه قدس ضمن تعقیب نیروهای عراق، تعدادی از آن‌ها را که از قافله عقب مانده بودند، به اسارت خود درآوردند و در نتیجه جاده اهواز – خرمشهر (تا انتهای جنوب منطقه‌ای که توسط قرارگاه نصر به عنوان سرپل تصرف شده بود) و نیز مناطقی همچون جفیر، پادگان حمید و هویزه آزاد شدند. مرحله سوم [ویرایش]در این مرحله، قرارگاه نصر ماموریت یافت تا حرکت خود را به سمت خرمشهر آغاز نماید. نیروهای عمل کننده که متشکل از چهار تیپ مستقل سپاه پاسداران و دو تیپ ارتش بودند، در آخرین ساعات روز ۱۹/۲/۱۳۶۱ عملیات خود را آغاز کردند؛ اما به دلیل هوشیاری دشمن و تمرکز نیرو در خطوط پدافندی اش، نیروهای خودی در انجام ماموریت خود توفیق نیافتند. تکرار این عملیات در روز بعد نیز به شکست انجامید. به همین خاطر تصمیم گرفته شد تا برای انجام عملیات نهایی فرصت بیشتری به یگان‌ها داده شود. هم چنین مقرر شد دو تیپ المهدی (عج) و امام سجاد از قرارگاه فجر نیز در حرکت بعدی استفاده شود. مرحله چهارم عملیات از ۱ تا ۴ خرداد ۱۳۶۱ [ویرایش]سرانجام در ساعت ۲۲:۳۰ در ۱ خرداد ۱۳۶۱ تلاش برای آزادی سازی خرمشهر با رمز «بسم الله القاسم الجبارین یا محمد بن عبدالله» آغاز شد در برابر تک سریع و غافلگیرانه، نیروهای عراقی دچار وحشت وسرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان‌های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران و درجه داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان‌های دشمن بود. در روز ۲ خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و قرارگاه کربلا به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از ۲۸۳۰ نفر تجاوز کرد و یگان‌هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرایض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند. با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یکان‌های رزمنده، در صحنه عملیات بیت‌المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی‌ها بر روی اروندرود و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده‌ای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند. در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آنرا از نیروهای عراقی پاک گردانند. و در سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند. از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق‌ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفت و سرنشینان آن‌ها غرق شدند. نیروهای عراقی از ساعت سه و پنجاه دقیقه بامداد تا نیم بعد ازظهر روز سوم خرداد از سمت شلمچه ۳ بار اقدام به پاتک کردند و تلاش نمودند تا از طریق جاده شلمچه – خرمشهر حلقه محاصره خرمشهر را بشکنند، اما هر بار با پایداری و مقاومت رزمندگان ایرانی مواجه شدند و با دادن خساراتی عقب نشینی کردند. در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر خین جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت در هم شکسته شد. در ساعت ۱۲ قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای بعثی که ۲۴ ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت در آمدند. در ساعت ۲ بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد. بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از ۴۵ روز پایداری و مقاومت در ۴ آبان ۱۳۵۹ به اشغال عراق درآمده بود، پس از ۵۷۸ روز (۱۹ ماه) آزاد شد. نتایج [ویرایش]نوشتار اصلی: آزادسازی خرمشهر طی عملیات بیت‌المقدس ۵۰۳۸ کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج گردیدند. هم چنین ۱۸۰ کیلومتر از خط مرزی تامین شد. فتح خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونه‌ای که نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاک دفاعی خارج شوند. عملیات بیت‌المقدس موجب شد تا کشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند. طی این عملیات حدود نوزده هزار تن از نیروهای عراق به اسارت درآمده و بالغ بر شانزده هزار تن کشته و زخمی شدند. میزان انهدام یگان‌های عراق [ویرایش]- لشکر ۳ زرهی و لشکرهای ۱۱ و ۱۵ پیاده: ۸۰ درصد. لشکرهای ۹ و ۱۰ زرهی: ۵۰ درصد. لشکر ۷ پیاده: ۴۰ درصد. لشکر ۵ مکانیزه و لشکرهای ۶ و ۱۲ زرهی: ۲۰ درصد. تیپ‌های ۹، ۱۰ و ۲۰ گارد مرزی: ۱۰۰ درصد. تیپ ۱۰۹ پیاده: ۶۰ درصد. تیپ‌های ۶۰۱، ۶۰۲، ۴۱۶، ۴۱۹ پیاده: ۵۰ درصد. تیپ‌های ۳۱، ۳۲ و ۳۳ نیروهای مخصوص به میزان زیاد. واکنش‌ها [ویرایش]داخلی [ویرایش]روح الله خمینی رهبروقت ایران در ۳ خرداد ۱۳۶۱ به مناسبت آزادی خرمشهر پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد. در اولین بخش این بیانیه آمده است: با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به اینجانب شده است، سپاس بی‌حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود. [۱] پس از پیروزی ایران در عملیات بیت‌المقدس، اسرائیل سریعا دست به اشغال جنوب لبنان زد. پس از انتشار این خبر، گروهی از فرماندهان سپاه به منظور کمک در دفاع از خاک سوریه و لبنان در برابر حمله ارتش اسرائیل به این کشور گسیل شدند. سرپرستی و فرماندهی این نیروها را احمد متوسلیان به عهده داشت. در همین زمان روح الله خمینی که به خوبی پی به نقشه اسرائیل برده بود، دستور بازگشت نیروها به جبهه‌های نبرد را صادر کرد و در نطقی تاریخی گفت: «راه قدس از کربلا می‌گذرد.» در نتیجه اکثر آن نیروها به جبهه‌های جنوبی بازگشتند و تنها تعداد کمی از فرماندهان برای آموزش نیروهای حزب الله لبنان در منطقه باقی ماندند.[۲] پانویس [ویرایش]نگ و تسلیم نشدن در برابر فشارهای همه جانبه استکبار، به نوعی، حالت نه جنگ، نه صلح را میان طرفین حاکم کرد. در واقع حفظ صدام و بازداشتن ایران از پافشاری روی آرمان های خود، برقراری موازنه قوا بود. از این رو افزایش و تقویت توانایی های تکنولوژی عراق به ویژه نیروی هوایی، در دستور کار استکبار قرار گرفت و به دنبال آن دشمن سعی کرد فضا را به طور مطلق در اختیار بگیرد تا شاید به این وسیله به لحاظ ضعف های متعددی که داشت، صحنه جنگ را از میدان رزم زمینی به آسمان، دریا و شهرها بکشاند.

گذشته از استراتژی غرب و حمایت های همه جانبه علمی و نظیر از رژیم عراق، رژیم بعثی نیز تمامی توان خود را در جهت پشتیبانی و پاسخ گویی به نیازهای جنگ قرار داد.
اجتناب از جنگ در زمین مسطح – پس از عملیات های والفجر مقدماتی و والفجر ۱۰ – و در پی آن ابتکار عملیات در هورالهویزه طی دو عملیات بزرگ خیبر و بدر – به خصوص خیبر – موجب انفعال رژیم عراق و ایجاد نگرانی در میان حامیان منطقه ای و بین المللی او گردید، و متقابلا جمهوری اسلامی ایران که ابتکار عمل و برتری سیاسی و نظامی را همچنان در دست داشت، زمینه عملیات بعدی را با استفاده از تجربه عملیات در هور فراهم نمود.

در این میان، عاملی که مجوب شد طراحان نظامی در انتخاب منطقه بعدی برای عملیات دقت بیشتری به عمل آورند، این بود که هیچ یک از عملیات های انجام شده پس از فتح خرمشهر دارای نتایجی نبود که قادر باشد برتری تعیین کننده ای را نصیب ایران کند. از این رو، لازم بود حرکت جدیدی در صحنه جنگ انجام شود که با آنچه از اول جنگ تا آن زمان به وقوع پیوسته بود، متفاوت باشد و فرماندهان نظامی عراق نیزاز پیش بینی آن ناتوان باشند. این حرکت، عبور از رودخانه عریضی همچون اروند و تسخیر منطقه مهم شبه جزیره فاو بود.

عکس پیدا نشد
       

اهداف عملیات

به لحاظ موقعیت جغرافیایی شمال خلیج فارس و منطقه فاو، عملیات والفجر ۸ از اهداف سیاسی – نظامی ویژه ای برخوردار بود که مهم ترین آن ها عبارت بودند از:

  • تصرف شهر فاو و تاسیسات بندری آن.
  • هم مرزی با کویت.
  • تهدید بندر ام القصر.
  • انهدام و یا تصرف سکوهای پرتاب موشک.
  • تامین خورموسی و تردد کشتی ها به بندر امام خمینی.
  • تسلط بر اروندرود.
  • انسداد راه ورود عراق به خلیج فارس.

ویژگی های منطقه فاو

منطقه فاو علاوه بر ارزش سیاسی – نظامی، به لحاظ فراهم سازی امکان حضور مقتدرانه ایران در خاک عراق و موقعیت جغرافیایی و طبیعی، دارای ارزش استراتژیک نیز بود و هم چنین معضلات ناشی از عدم تامین مناطق عملیاتی پیشین و مقابله با فشارهای دشمن پس از تصرف منطقه را هم مرتفع می کرد، زیرا با تلاقی بودن سواحل رودخانه اروند درهر دو سو و نیز وجود عارضه کارخانه نمک، عملا بیشتر زمین منطقه را برای دشمن غیر قابل استفاده کرده بود و این مساله کارایی زرهی ارتش عراق را کاهش می داد. همچنین احاطه آب از سه قسمت موجب شده بود، پدافند در برابر دشمن تنها در یک سمت انجام شود و آسیب پذیری از جناحین را کاهش دهد.

علاوه بر این ها، کوتاه بودن عقبه نیروهای خودی، پوشش مناسب منطقه برای پدافند هوایی، تسلط آتش بر روی خطوط و عقبه دشمن، امکان رعایت اصل غافلگیری، محدود بودن زمین و عمق قابل دسترس، از جمله عواملی بودند که بر میزان امیدواری ها نسبت به کسب پیروزی می افزود. اما در عین حال با توجه به ویژگی های خاص منطقه، مساله عبور از رودخانه و پشتیبانی عملیات، احداث پل، تردد قایق ها به ساحل دشمن و پهلو گرفتن آن ها در ساحل رودخانه ها، هر کدام به عنوان موانعی بودند که برداشتن آن ها از سر راه به سادگی امکان پذیر نبود. به همین دلیل در طرح ریزی عملیات، تدابیر ویژه ای برای رفع آن ها اتخاذ شد.

منطقه عملیات

از آن جایی که زمین منطقه در میان آب محصور است، تحت تاثیر جذر و مد آب خلیج فارس و رطوبت دائم حاصل از آن می باشد. به همین دلیل، قسمت عمده ای از زمین منطقه باتلاقی، نمک زار و سست می باشد.

ارتفاع آب رود اروند، که از دریا تاثیر می پذیرد، در عمیق ترین قسمت رودخانه به ۲۵ متر می رسد . در ساحل رودخانه پوششی از چولان (بوته های بلند) و نی وجود دارد. ارتفاع چولان ها حداکثر ۵/۱ متر و ارتفاع نی ها ۳ تا ۴ متر می باشد؛ به گونه ای که انسان به راحتی می تواند در میان آن مخفی شود.

هم چنین نخلستان بزرگی در ساحل خودی و دشمن، که عمق آن بین ۲ تا ۵ کیلومتر متغیر است، وجود دارد که زمین اطراف آن اغلب سست است.

عکس پیدا نشد
       

 

استعداد دشمن

منطقه عملیاتی در حوزه استحفاظی سپاه هفتم عراق قرار داشت. منطقه مسئولیت این سپاه از ابوالخصیب تا راس البیشه و قرارگاه تاکتیکی آن در ابوالخصیب بود و طول خط پدافندی اروند رود را با دو لشکر ۱۵ و ۲۶ پیاده و یگان هایی از نیروی دریایی پوشانده بود.
لشکر ۱۵ پیاده با یگان های زیر از ابوالخصیب تا جنوب سیبه – مقابل پالایشگاه آبادان – گسترش داشت:

  • تیپ های ۸ ، ۱۰۴، ۴۰۱، ۴۳۶ و ۴۳۹ پیاده.
  • دوگردان کماندویی.
  • پنج گردان تانک و نفربر.
  • پنج گردان جیش الشعبی.
  • گردان های ۱۵ و ۲۰ توپخانه.

لشکر ۲۶ پیاده نیز با یگان های زیر از جنوب زیادیه تا راس البیشه مستقر بود:

  • تیپ های ۱۰۷، ۱۱۳، ۱۱۰ و ۱۱۱ پیاده.
  • تیپ ۴۴۰ و ۴۴۱ پیاده ساحلی.
  • ناو تیپ های ۷ و ۷۲ دریایی.
  • گردان ۲۲ دفاع الواجبات.
  • دو گردان کماندو.
  • دوگردان تانک و نفربر.
  • چهار گردان جیش الشعبی.
  • گردان های ۲۲، ۹۴، ۷۹، ۳۳ و ۶۳۲ توپخانه.

با شروع عملیات، لشکرهای زیر نیز وارد منطقه شدند:

  • ۱۰، ۱۲، ۶، ۳ زرهی.
  • ۲، ۱۱، ۴، ۸، ۷، ۱۷، ۱۹و ۱۸ پیاده.
  • ۵ و ۱ مکانیزه.
  • دفاع ساحلی .
  • گارد ریاست جمهوری.

در مجموع، یگان هایی که قبل و حین عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو حضور یافتند، برحسب تیپ و یا گردان مستقل به قرار ذیل می باشد:

الف – پیاده:
: تیپ های ۴۱۴، ۲۹، ۷۰۲، ۷۰۴، ۴۴۲، ۵۰۲، ۱۱۱، ۱۱۰، ۱۰۴، ۴۷، ۵۰۱، ۴۱۹، ۴۸، ۳۹، ۲۲، ۲۳، ۲، ۶۰۲، ۶۰۳، ۷۰۳، ۹۶، ۹۵، ۱۰۸، ۴۲۱، ۴۲۴ و۵
ب – پیاده ساحلی:
: تیپ های ۴۴۰، ۴۴۱ و ۴۴۳٫
ج – زرهی:
: تیپ های ۳۰، ۱۶، ۳۴، ۴۲، ۲۶ و گردان های تانک ۱۷ تموز، الرافدین، ذوالنورین و گردان ۴۳ از لشکر ۵٫
د – مکانیزه:
: تیپ های ۲۵، ۲۰، ۱۵، ۸ و ۲۴٫
هـ – نیروی مخصوص:
: تیپ های ۶۵، ۶۶ و ۶۸٫
و – گارد ریاست جمهوری:
: تیپ ۱ مکانیزه:

  • ۲ کماندو
  • ۳ نیروی مخصوص
  • ۴ مکانیزه
  • ۱۰ زرهی
  • یک گردان کماندویی

ز – کماندو:

  • تیپ های کماندویی سپاه های ۳، ۴، ۶ و ۷٫
  • تیپ ۷۳ از لشکر ۱۷٫
  • گردان حطین.
  • گردان ۵ از لشکر ۲۶٫
  • گردان کماندویی لشکر ۱۵٫

ح – جیش الشعبی:
: شش قاطع جیش الشعبی تحت امر لشکر ۲۶٫

قوای خودی

قرارگاه خاتم الانبیاء صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم هدایت و اجرای عملیات را با دو قرارگاه عملیاتی کربلا و نوح بر عهده داشت. یگان های تحت امر این قرارگاه ها نیز به ترتیب زیر بودند:

قرارگاه کربلا (محور شمالی) هدایت نیروهای زیر را بر عهده داشت:

  • لشکر ۲۷ محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم.
  • لشکر ۲۵ کربلا.
  • لشکر ۷ ولی عصر (عج).
  • لشکر ۳۱ عاشورا.
  • لشکر ۵ نصر.
  • لشکر ۸ نجف اشرف.
  • لشکر ۱۴ امام حسین علیه‌السلام.
  • لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب علیه‌السلام.
  • تیپ مستقل ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام.
  • تیپ مستقل ۱۵ امام حسن علیه‌السلام.
  • تیپ مستقل ۴۴ قمر بنی هاشم علیه‌السلام.

قرارگاه نوح :

  • لشکر ۱۹ فجر.
  • تیپ مستقل ۳۳ المهدی (عج).
  • ۱۶ گردان از توپخانه

هم چنین، چهار قرارگاه فرعی با ماموریت های جداگانه به شرح ذیل تشکیل شدند:

۱- قرارگاه یونس ۱: تحت امر قرارگاه نوح بود با ناو تیپ کوثر ماموریت تصرف اسکله العمیه را بر عهده داشت.

۲- قرارگاه یونس ۲: قرارگاه عملیاتی نیروی دریایی ارتش و تحت امر قرارگاه خاتم الانبیاء بود و ماموریت تصرف اسکله الکبر را بر عهده داشت.

۳- قرارگاه رعد: قرارگاه عملیاتی نیروی هوایی ارتش بود و ماموریت پشتیبانی هوایی و پدافند هوایی را بر عهده داشت.

۴- قرارگاه شهید سلیمان خاطر: قرارگاه عملیاتی هوانیروز بود با ماموریت تشکیل تیم آتش، تخلیه مجروح و هلی برد نیرو.

ضمناً قرارگاه قدس نیز به سه تیپ ۲۱ امام رضا علیه‌السلام، ۱۰ سیدالشهدا و ۱۸ الغدیر ماموریت تک پشتیبانی در محور بوارین را بر عهده داشت.

طرح عملیات

در طراحی مانور عملیات، دو عامل به طور قابل ملاحظه ای موثر بودند:

  1. تجارب عملیات بدر.
  2. پیچیدگی ها و ویژگی های خاص عملیات والفجر ۸٫

اگر سپاه پاسداران تجربه گران بهای دو عملیات خیبر و بدر در هورالهویزه را به همراه نداشت، قطعا طراحی عملیات والفجر ۸ با مشکل روبه رو می شد.

در طراحی مانور این عملیات چند مساله حایز اهمیت بود که عبارتند از:

  • آگاهی از چگونگی و حالت های خاص آب اروند در نوبت های خاص هفته، ساعت، شب و روز و… .
  • عملیات عبور غواص ها از رودخانه.
  • عملیات شکستن خط و پاکسازی سرپل به دست آمده.
  • مرحله بندی عملیات.
  • توسعه در عمق.
  • و…
  • نسبت به درک حالت های مختلف آب اروند رود، ماه ها کار صورت گرفت و با جمع بندی اطلاعات موجود در تاریخچه این رودخانه و نیز شرایط جوی منطقه خسروآباد و فاو طی بیست ساله گذشته که از اداره هواشناسی گرفته شد، هیچ گونه مشکلی به نظر نمی رسید.
  • در مورد عملیات عبور غواص ها از رودخانه آموزش و تمرین های زیادی انجام شد. این اقدام برگرفته از تجربه عملیات بدر بود. این عملیات، اوج خطرپذیری نیروهای انقلاب را به نمایش گذاشت. در این باره، یکی از نگرانی های اصلی، تاثیر جریان آب بر حرکت غواص ها و دور شدن آن ها از هدف خاص واگذار شده به آن ها بود.
  • مرحله بندی عملیات، پی بردن به نحوه عبور از رودخانه، چگونگی شکستن خط و گرفتن سرپل و چگونگی هوشیاری دشمن قطعا نیازمند حضور در غرب اروند و شناخت بیشتری از واکنش های دشمن بود. با توجه به عکس، نقشه و اطلاعات به دست آمده از زمین، چهار مرحله برای عملیات مشخص گردید:

۱- عبور از رودخانه و شکستن خط و پاکسازی سرپل به دست آمده.

۲- تصرف شهر فاو، رسیدن به خورعبدالله و استقرار در منطقه مثلثی شکل شمال شهر. هم چنین، استقرار در پایگاه دوم موشکی در شمال غربی شهر.

۳- پیشروی تا ابتدای کارخانه نمک و تشکیل خط دفاعی به موازات این منطقه از ساحل تا خورعبدالله.

۴- رسیدن به زمین انتهای کارخانه نمک و کانال انتهای کارخانه واقع در جاده ام القصر تا ساحل رودخانه.

ماموریت مرحله اول به عهده لشکرهای ۷ ولی عصر، ۵ نصر، ۴۱ ثارالله، ۳۱ عاشورا، ۲۵ کربلا، ۱۴ امام حسین علیه‌السلام و تیپ های ۴۴ قمر بنی هاشم و ۳۳ المهدی بود.

در مرحله دوم، لشکرهای ۲۷ محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ۱۷ علی ابن ابی طالبعلیه‌السلام و در مرحله سوم لشکرهای ۸ نجف و ۳۱ عاشورا برای تحقق طرح مانور لحاظ شدند. در مرحله چهارم نیز همه یگان ها برای انجام عملیات مدنظر بودند.

در خصوص توسعه در عمق باید متذکر شد در عملیات های بزرگی که پس از فتح خرمشهر انجام شد، همواره میان عمق بخشیدن به عملیات وتوان موجود از یک سو، و هماهنگی پیشروی با پشتیبانی عملیات از لحاظ مهندسی و … از سوی دیگر، تعارض وجود داشت. در این عملیات توسعه در عمق و استمرار عملیات مورد توجه بود.

شرح عملیات

سرانجام پس از حل معضلات اساسی عملیات و تکمیل طرح مانور و تامین پشتیبانی های مورد نظر و سازماندهی قرارگاه ها و یگان ها، دستور انجام عملیات در ساعت ۲۲:۱۰ تاریخ ۲۰/۱۱/۱۳۶۴، توسط فرمانده کل سپاه با قرائت رمز عملیات به این شرح، صادر شد:
بسم الله ارحمن الرحیم. لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. قاتلو هم حتی لا تکون فتنه. یا فاطمهالزهرا، یا فاطمهالزهرا، یا فاطمهالزهرا.

یگان های نیروی زمینی سپاه با پشتیبانی آتش طرح ریزی شده، تهاجم خود را در محورهای مورد نظر آغاز و مبادرت به شکستن خط کردند.

گسترش وضعیت و تامین هدف های عملیات در همان شب اول چنان غیر منتظره بود که نیروهای پشتیبان که می بایستی برای تامین مراحل بعدی عملیات در صبح یا شب دوم عملیات به کار گرفته می شدند، در ساعت ۱۲ همان شب وارد منطقه شدند. پس از پاکسازی خط اول، در ادامه کار دو مساله عمده در پیش روی رزمندگان قرار داشت:
یکی دور زدن و محاصره شهر و حضور در محور ساحلی واقع در جناح شمالی. حضور در محوریادشده، نقش موثری را در مقابله با پاتک های دشمن و نیز تثبیت و تامین سرپل اولیه داشت لذا دو لشکر پرتوان وقدرتمند سپاه که ماموریت دستیابی به اهداف فوق را داشتند، به منظور پاکسازی والحاق خط اول، تلاش خود را شروع کردند. بدین ترتیب قبل از روشن شدن آزمایش‌های مربوط به هوا و پس از درهم شکستن مقاومت های ضعیف دشمن، یگان مامور جهت تصرف شهر فاو، ابتدا با حضور در مدخل ورودی شهر، به محاصره آن پرداخت.

در جنوب شهر فاو نیز یکی دیگر از یگان ها با طی نمودن مسافت زیادی در عمق، به صورتی باورنکردنی خود را به خور عبدالله رساند و شهر فاو از شمال و جنوب به محاصره درآمد.

پاکسازی جنوب شهر فاو و باقی مانده نیروهای پراکنده و غیر منسجم دشمن، که در منطقه به صورت سرگردان حضور داشتند دنبال می شد. با حضور پرقدرت نیروها پس از محاصره شهر فاو در محور ساحلی و نیز دستیابی به خور عبدالله در جنوب فاو، پاکسازی عناصر باقی مانده دشمن در راس البیشه آغاز شد. در نتیجه یگان مامور به تصرف شهر فاو، پس از رفع موانع موجود و مقابله با مقاومت های پراکنده دشمن، توانست با انهدام مقر تیپ ۱۱۱ و به اسارت گرفتن فرمانده آن، شهر فاو را به صورت کامل پاکسازی کند. در نتیجه تا پایان روز اول، رزمندگان اسلام موفق به تصرف شهر فاو و پاکسازی کامل منطقه و حضور در شمال فاو(محور ساحلی) شدند و بدین ترتیب مراحل اول و عملیات انجام پذیرفت.

دشمن در شرایطی که جمهوری اسلامی را فاقد توانایی و قابلیت اجرای عملیات عبور از رودخانه ارزیابی می کرد، پس از مواجهه با حضور قدرتمندانه نیروهای اسلام در شهر فاو و بعد از گذشت سه روز از شروع عملیات، به تدریج نسبت به ابعاد عملیات فاو هوشیار شده و لشکر گارد را وارد منطقه کرد. شتاب زدگی و عدم توجیه کامل نسبت به منطقه، موجب گردید که نیروهای لشکر گارد سوار برخودرو و در حال حرکت به سمت منطقه درگیری، در محاصره نیروهای خودی افتاده و به هلاکت برسند. از این زمان بود که نبرد سنگین به مدت ۷۵ روز ادامه پیدا کرد.

فاو از حضور تا تثبیت

حضور نظامی ایران در فاو، نشانگر بی ثباتی حکومت بغداد و ضعف و ناتوانی ارتش عراق بود.

دشمن پس از ناتوانی در باز پس گیری یک باره فاو، شیوه پیشروی لاک پشتی را آغاز کرد تا بلکه بتواند قسمت های محدودتری را تصرف کند. و خط تبلیغاتی رسانه های جهانی هم در تحرکات نظامی دشمن بی تاثیر نبود، چنانچه نشریه واشنگتن پست طی گزارشی نوشت:

«عراق نمی تواند اجازه دهد ایرانی ها در این شهر باقی بمانند، زیرا این مساله به احتمال قوی عواقبی تضعیف کننده از نظر روحی و سیاسی در داخل عراق و نیز در کشورهای همسایه خواهد داشت… تصرف شبه جزیره فاو توسط نیروهای ایران و غافلگیری عراقی ها، به طوری که هنوز هم موفق به بیرون راندن سربازان ایرانی از منطقه نشده اند، بغداد را سخت سرافکنده کرده است.»

رادیو بی بی سی نیز طی تفسیری اظهار داشت:

«ایران به خوبی در زمین از عهده نیروها برآمد و تصرف این همه اراضی عراق، ضربه ای تحقیر آمیز به عراق وارد کرده است.»

عکس پیدا نشد
       

مشکلات باز پس گیری فاو برای دشمن

دشمن در انجام پاتک می بایست از نیروی زرهی مکانیزه استفاده می کرد که با توجه به باتلاقی بودن زمین عمدتا محدود به جاده می شد و این وضعیت با توجه به آتش توپخانه بر روی جاده ها و حضور قدرتمند نیروهای ایران در آن جا، امکان مانور را از دشمن می گرفت. به علاوه نظر به این که قسمتی از منطقه پوشیده ازنخل است، راه حل دیگر جنگ تن به تن در نخلستان بود. اما نیروهای دشمن توانایی و روحیه مناسب برای این کار را نداشتند.

تلاش های دشمن در این فاصله عمدتا در سه محور خلاصه می شود:

  1. ادامه پاتک در برخی از محورها، خصوصا کارخانه نمک و جاده ام القصر.
  2. گسترش عقبه ها و احداث جاده و مواضع جدید توپخانه و … .
  3. طراحی استراتژی دفاع متحرک.

دشمن به منظور حل بحران های ناشی از فتح فاو و ضایعات وارده به ارتش خود، علی رغم رکود جبهه ها و نیز عدم توانایی در عقب راندن نیروهای خودی، مکررا تبلیغاتی را مبنی بر بازپسگیری منطقه عملیاتی والفجر ۸، انجام می داد.

با نزدیک شدن ۷ آوریل برابر با ۱۷ فروردین ۱۳۶۵ – سالرزو تولد صدام و تشکیل حزب بعث – تبلیغات دشمن شکل جدیدی به خود گرفت و این روز را روز بازپس گیری فاو نامید.
براین اساس، نیروهای دشمن از بامداد ۴ فروردین تهاجم خود را از دو محور آغاز کردند که عملا با هوشیاری رزمندگان اسلام عقیم ماند و با فرارسیدن ۷ آوریل، علی رغم تبلیغات انجام شده، دشمن زمین گیر شد و در یک محور حدود ۴۰۰۰ کشته و زخمی به جا نهاد و در محور دیگری تعدادی در میان باتلاق ها و میادین مین به هلاکت رسیدند. و نیز ۱۱ نفر از نیروهای آن ها ، پس از روشن شدن هوا، به اسارت درآمدند، با گذشت زمان و افزایش ناامیدی عراق از پیشروی در فاو، تلاش های عملیاتی دشمن کاهش یافت و به موازات آن، اقدامات مهندسی فزونی یافت.

بدین ترتیب نبرد پیروزمندانه فاو بعد از ۷۵ شبانه روز درگیری، که در طول جنگ بی سابقه بود، با پیروزی رزمندگان اسلام پایان یافت.

عکس پیدا نشد
       

بازتاب سیاسی عملیات والفجر ۸

تبعات ناشی از فتح فاو به منزله تغییر در ماهیت سیاسی جنگ نیز بود، به این معنا که اتخاذ استراتژی دفاع مطلق از سوی عراق، پس از فتح خرمشهر، با این هدف بود که جنگ در روند فرسایشی، سرانجام منتهی به پذیرش صلح از سوی ایران شود. اما فتح فاو و ارتقای موقعیت سیاسی و نظامی ایران در شمال خلیج فارس، عملا منجر به پیدایش شرایط جدیدی شد که هیچ گونه مطابقتی با مشخصه های جنگ فرسایشی نداشت.
شورای امنیت، در پی این تحولات و تغییر موازنه قوا به سود ایران، در تاریخ ۳/۱۲/۱۳۶۵، اقدام به تهیه پیش نویس و صدور بیانیه مهمی کرد که در بند ۳ آن آمده است:

«دبیر کل از ایران و عراق بخواهد که دو کشور بی درنگ در زمین، دریا و

نظرات[۰] | دسته: فرهنگی | نويسنده: yahya abdovali | ادامه مطلب...

 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

طراحی : سایت سازه گیلان

No Image No Image